قرارعاشقی باشهدا

مشخصات بلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدمت دوستای خوبم...این وبلاگ ، تحت عنوان "قرارعاشقی"؛
هرشب یه مهمون عزیزی از شهدا داریم که خودشونو براتون معرفی می کنن...در حقیقت هدفمون از قرارعاشقی یعنی اشنایی با شهدا .........
امیدواریم که بهترین استفاده رو ببرید.
در ضمن، کپی با ذکر صلوات می باشد.

یاعلی.

جانباز حسن نحریر

سه شنبه, ۱۲ آبان ۱۳۹۴، ۰۶:۲۳ ب.ظ

💚بسم رب الشهدا و الصدیقین💚

 سلام خدمت رفقای قرارعاشقی🌹

 شبتون بخیر 🌌🌠

 امشبم با یه مهمونی☕ دیگه😍 در خدمت شما هستیم..🌹

 من حسن نحریر جانباز شیمیایی 70 درصد هستم.

😊

 اواخر بهمن ماه سال ۶۴بود که برای اینکه تو عملیات والفجر ۸شرکت کنم،راهی جبهه شدم😍

 البته بگماااا من اون موقع ۱۴سال بیشتر نداشتم😉

 به همراه همرزمام برای انجام عملیات وارد منطقه فاو شدیم.

چند روز بعد از عملیات🔫😶💣 تو شهر ام القصر بودم،هواگرگو میش بود.یهو یه راکت به نزدیکیم اصابت کرد😱

شدت انفجارش منو 👶به زمین🌏 پرتاب کردو همه چیو تغییر داد،.😰😥 گرد سفید رنگی فضارو پر کرده بود .وقتی خواستم بلند شم متوجه یه لایه سفید رنگ روی دستم شدم..هی دل غافل نگو نامردا از گاز شیمیایی استفاده کرده بودن😲😖😰یکی از امداد گرا سریع یه ماسک زد به صورتم😷

۴.5دیقه بعد بمبارون شیمیایی فرمانده دستور دادبهمون امپول💉💉 اندرپین تزریق کنن...مام که اولین بارمون بود.وااایییییی😰😥اولش هیچیم نبود😪اما عصری چشمام👀 می سوختو حالت تهوع بهم دست داده بود.😰😱البته تو انفجار عده ای از دوستامونم شهید شدن.😔🌹غروب که شد🌇 دیگه چشمام جایی رو نمی دید..خب من همش ۱۴سالم بود ،تحمل این همه رنجو نداشتم.😫😩از هوش رفتم..وقتی به هوش اومدم تو بیمارستان اهواز بودم..چشام👀 به طرز فجیعی درد می کرد..تموم تنم تاول زده بود.😣😰😫😫

دوباره از هوش رفتم..وقتی به هوش اومدم تو یکی از بیمارستان🏥 های تهران بودم.حدودا یه هفته بیهوش بودم.😔😴باباو مامانمم بعد مدتی تونستن منو پیدا کنن.✊😊

چشام👀 به هم دوخته شده بودنو هیچ جایی رو نمی دیدم😫😫😫

اونقدر سیاه شده بودم👳 وقتی مامانم منو دید ،نشناختتم😢

 مامانم می گفت؛شبیه یه بچه ۲ساله شده بودی..😰

6روز تو تهران بودم که منو به هلند اعزام کردن😓

2ماه اونجا بودم..مدام چشامو شستشو میدادنو.. اماعمل جراحی روم انجام ندادن😥...تو این مدت وضعیت ریه م بهتر شده بود خداروشکر..😊

چن روزی گذشتو حالم بهتر شد😊

درد زیادی داشتم به حدی که با مرفین تنها ۱۵تا ۲۰دیقه خوابم می برد.😥😰

یه شب از شدت درد به خودم می پیچیدم..یهو اقایی وارد اتاق شد که هیبت خاصی داشت..از اونجا که ارادت خاصی به امام رضا داشتم ،هیبت ایشان تو ذهنم تداعی شد.😭😭

 مردی ۴شونه و قد بلند باردایی سفید و شال سبز رنگی که از سرتا شانه هایشان امده بود....

دستاشو به صورت قنوت گرفته بود و از نقل های سفید پر بود؛از اول اتاق دهان هر کدوم از جانبازان یه نقل گذاشتن تا به تخت کناری من رسیدن به او نقل ندادن...😥

صبح بیدارم شدم که پرستار گفت؛تلفن ماردتونه...خیلی خوشحال شدم😍 تو غربت ،مامانم زنگ زده بهم..

مامانم گفت:حسن جان..دیشب خوابی دیده بودمو براهمین می خواستم از حالت مطمعن شم.😊💚

خلاصه از این موضوع گذشتو به ایران برگشتم..😍

 2ماه تو یکی از بیمارستان های تهران بستری بودم.😥😴

 حالم بهتر شده بود. فک کنم حدودا ۸ماه بود که بخاطر مشکلات چشام👀 تو یه اتاق تاریک با پرده های سیاه گذرونده بودم😣😫

 چون چشام 👀 به نور حساس بود.😪

 نمی تونستم تلوزیون📺 نگاه کنم 😔 فقط صداشو📣📢 می شنیدم.

 مامانمم میومد کنارمو می نشست😞

 تا سال ۶۵ ینی حدودا ۱سال ،زندگیم تو اون اتاق می گذشت.😢😢😔

 یهو.یه روز یاد اون رویا و مرد نورانی افتادم ...یهو اشکم در اومدو خودمو انداختم بغل مامانمو گریه کردم..😭😭😭😭😭

 مامانم میگفت چی شده حسن؟!

ماجرای اون شبو براش تعریف کردم..وقتی تموم شد چشاش بارونی شد😭😢

پرسیدم چی شده مامان !؟؟چرا گریه می کنی؟؟

مامانم دستی به موهام کشیدو گفت..:ان بزرگوار امام رضا نبودن..ایشان کریم اهل بیت امام حسن مجتبی بودن🌷🌸💐

اون شب اقارو قسم دادمو گفتم😭 فرزندم را به نام شما نامیدم و امروز سلامتی فرزندم رو از کرامت شما می خوام و پسرمو بهم برگردونید😭😭😭

 مامانمم شب خواب ان بزرگوارو میبینه که به مادرم میگن؛حسنت رو برگردوندیم.😍

 بله...دعای مادر انقدر ارزش داره که به لطف اون همه شفا پیدا کردن جز کسی که از اون نقل ها نخورد(همونیکه تخت کناریم بود؛شیخ طبار) تو همون بیمارستان شهید شد.😔

 اینارو گفتم تا شما جوونا ارتباط بیشتری با کریم اهل بیت داشته باشین❤️😍🌹

 

خلاصههه سال ۶۵دوباره به جبهه بر می گردمو تو جزیره مجنون ،بر اثر اصابت خمپاره ای تو نزدیکیم، از ناحیه گردن زخمی شدم.

 

از سال ۶۹ مجروحیتم از ناحیه چشم و ریه حاد میشه😥😰😰 از اون زمان دایم تو بیمارستان بستری ام..چشاامم بیشتر از ۱۴بار عمل جراحی شدن..و...

 


خب رفقا مارفتیم😍

 

سلامتی اقا امام زمان..وشادی روح دوستای شهیدم 🌹صلوااااات


خلیلی"🌹

  • سرباز گمنام

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی