قرارعاشقی باشهدا

مشخصات بلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدمت دوستای خوبم...این وبلاگ ، تحت عنوان "قرارعاشقی"؛
هرشب یه مهمون عزیزی از شهدا داریم که خودشونو براتون معرفی می کنن...در حقیقت هدفمون از قرارعاشقی یعنی اشنایی با شهدا .........
امیدواریم که بهترین استفاده رو ببرید.
در ضمن، کپی با ذکر صلوات می باشد.

یاعلی.

مسافر نیمه شعبان

پنجشنبه, ۱۴ آبان ۱۳۹۴، ۰۶:۱۷ ق.ظ

مسافر نیمه شعبان..

 

🌹بسم رب الشهداء والصدیقین🌹

 

زندگی زیباست،اماشهادت از آن زیباتراست🌺

 

سلام وعرض ادب واحترام خدمت رفقای قرارعاشقی🌹والبته یک سلام ویژه خدمت آقایون👦 وخانومهای👩مهندس😳آخه مهمون امشب ما از بروبچه های عزیزومحترم جامعه ی مهندسی😉هستند.بریم باهاشون آشنا بشیم ممنون می شمتا آخر مارو همراهی کنید💐

 

قبل از معرفی خودشون چند خطی من براتون بگم....مهمان🌹 امشب ما سجاده اش💐 بوی بهار می دهد.وتمام ثروتش را با آسمان🌌 قسمت کرده است.فارغ از هر پست ومقامی است وبه دنبال خدمت کردن است.چمدان های رفتنش از بار دنیا خالی خالی ست.

 

کاش کمی ما هم اینگونه👆👆بودیم.

 

😔😔

 

عزیزانی که آرامترین خوابهای زمین را برایمان تعبیر کردند ورفتند.همیشه نوشتن از عاشقانه ها❤ دشوار وسخت است.واگر نباشد کمک وعنایت شهیدان زبان قاصرما توان گفتن از ایشان را ندارد.

 

خلاصه کنم

 

بریم🏃با آقا مهندس قرار امشبمون بیشتر آشنا بشیم.

 

سلام دوستانمن مهدی امینی هستم فرزند سوم خانواده ومتولدسال ۱۳۳۲ ازشهرستان ارومیه شهر مردمان غیورومقاوم

 

فارغ التحصیل🎓 رشته ی راه وساختمان ازدانشگاه علم وصنعت تهران هستم.تعریف از خود نباش😉 می دونید دیگه برای ورود به این دانشگاه باید پایه قوی داشته باشی ودارای رتبه خوبی باشی.

 

اون روزهایی که دوستان ورفقای دانشگاه همه به دنبال درس خوندن بودن وبه فکر پاس😜 😋کردن دروسی نظیر استاتیک،مقاومت،تحلیل ویا بتن وفولاد ویا پروژه بارگذاری بودن من به مطالعه کتب📓مختلف مذهبی وآثارامام خمینی می پرداختم.البته درسم رو هم می خوندم.(قابل توجه مهندسان عزیزکه خودشون روفقط معطوف به کتب درسیشون می کنند)

 

دراین دوره بودکه به جریان مبارزه بارژیم طاغوت پیوستم ودر کش وقوس این فعالیتهای سیاسی مدتی زندانی شدم.بعد از این اتفاقات بود که لاجرم درنقش مدیر یک شرکت بزرگ راهسازی در راستای عمران وآبادانی شهر ومیهن عزیزم مشغول به فعالیت شدم.هرچندکه مدیرشرکت بودم ولی مسؤلیتها هرگز من رو مشغول به خودم نکرد.برای همین باشروع جنگ👊 تحمیلی دراولین روز جنگ مسؤلیتها رو رها کردم وعاشقانه وبامیل قلبی به سوی جبهه های جنوب رفتم وبرای حفظ وحراست از انقلاب به سپاه پاسداران ملحق شدم.آخ علاقه شدیدی به انقلاب ☺داشتم.

 

شاید بعضیهاتون بگین کار اشتباهی کردم.پست ومیزومقام رو ول کردم رفتم جنگ💣 تا اسلحه🔫 دست بگیرم.اما نه من مشتاقانه وداوطلبانه رفتم تا برسم به آرمانها واهدافم.

 

ابتدای کار به شهر 🌆آبادان رفتم ودر قسمت عملیات مهندسی سپاه شروع به فعالیت کردم وچون خرمشهردرخطرسقوط بوداز آبادان به خرمشهر رفتم واونجا آرپی جی دست گرفتم.وجانانه مقابل دشمنان بارفقام ایستادگی کردیم.همونجا بود که به دلیل شدت درگیریها یه عده فکرکردن من تویه خرابه گیرافتادم وشهیدشدم.ولی نه قسمت ما چیزدیگه ای بود.

 

دربهمن ماه سال ۱۳۵۹بود که به دعوت واصرار مسؤلین سپاه به خصوص شهید بزرگوارجناب حجه الاسلام محلاتی🌹ازجبهه ی جنوب به ارومیه بازگشتم وبه عنوان فرمانده عملیات سپاه پاسداران ارومیه منصوب شدم.واینجا بود که دفتر📒 دیگری در زندگی ما گشوده شد.

 

یکی از اتفاقات خوب زندگی من در اینجا رقم خورد.واون هم آشنایی با دوست عزیزم مهدی باکری بود.ایشون در ارومیه درجهاد سازندگی مشغول به کاربودن وباهم رابطه نزدیک وصمیمانه ای پیدا کردیم.خب خودتون دیگه آقا مهدی🌹رو کامل می شناسین.

 

رابطه قلبی وعاطفی ما دو تا اونقدر زیاد بود که پس از شهادت من بافاصله زمانی اندک سردار مهدی باکری جهت تداوم راهی که من رفته بودم جانشین من شد وفرماندهی عملیات سپاه ارومیه رو پذیرفت.

 

اما قسمت این بود که من تو جبهه های جنوب شهید نشم وتوشهر ودیارخودم شهید شم.در منطقه عمومی دارلک-گوگ ثپه ومهاباد عملیات گسترده ای به فرماندهی من انجام شد تا اون منطقه را از لوث وجود ضدانقلاب👹پلید وحزب منحله دموکرات پاک کنیم. که سرانجام در همین نبرد من به همراه ۳۶تن از یارانم به آرزوی دیرینه خود که همانا شهادت در راه خدا بود رسیدیم. رفقای شهیدم در منطقه دارلک دست به کار بزرگی زدن وحماسه ای به پا کردن اما نمی دونم چرا هیچ مطلب وکتابی از این حماسه نوشته نشده وکمترکسی این موضوع رو یاد می کنه.

 

لحظه ی شهادت🌺من یکی از دوستام کنار من بود وایشون اون لحظات رو اینطور نقل می کنه👇👇👇👇من یک وقتی رادیدم که آقا مهدی🌹 تلو تلو خوران دارند به طرف من می یان وبه زانو روی زمین افتادند.😔من به طرف ایشان دویدم.سرایشون رو به زانو گرفتم.دوسه باری صدا زدم آقا مهدی آقا مهدی🌹جوابی نشنیدم

 

انگار درعالمی دیگر بود!!!همانطور بهت زده چشمم به سیمای روحانی اش بود.یک لحظه چشمهایش رو گشود ونگاهی به من کرد. دیدم لبهایش تکان می خورد به دقت که گوش کردم دیدم جملاتی را باخود زمزمه می کند"یا الله یاالله رضا برضایک،یاغیاث المستغیثین"

 

وبعدچشمش👀 روبست وروحش به ملکوت اعلاء پیوست.از دوست وهمرزم عزیزم کمال تشکر رو دارم که اون لحظات آخر من رو براتون کامل نقل کرد.

 

اما یک نکته جالب هم از زبان همسر عزیزم💐❤️ بشنوید که خالی از لطف نیست👇👇👇

 

یه روز به آقا مهدی 🌹❤️گفتم چرا اسمت رو عوض کردی؟؟

 

(نام قبلی مهدی شهرام بود)

 

آقا مهدی❤️🌹 هم جواب داد:بعد از شهادت من می فهمی که چرا اسمم رو تغییر دادم.

 

آخه من دقیقا در شب تولد امام زمان عج💐💐 به شهادت رسیدم (۲۸خردادماه۱۳۶۰)چه روز خوبی شهادتم مصادف شده بود با میلاد آقاومولایم حضرت مهدی عج ولقب گرفتم مسافر نیمه ی شعبان

 

در ادامه صحبتهای خانومم رو بشنوید:

 

فرمانده سپاه به خانه مااومد وگفت:امروز میلاد حضرت مهدی عج💐💐 وآمده ایم به شماتبریک بگوییم.من هم گفتم مثل اینکه می خواهید دوتاتبریک بگویید.دیگرچیزی بنده خداها نگفتن ورفتن🏃 ومن فهمیدم که مهدی شهیدشده است

 

در آخر قبل اینکه عکسم رو ببینید وبیشتر باهام آشناشین

 

 

 

صحبتی دارم باهاتون خودمونیم ولی انگار این صحبتهای من به درد امروز شما هم خیلی می خوره😊😉👇👇👇

 

(فرازهایی ازسخنان سردارمهندس مهدی امینی)

 

 

 

مایک تکلیف داریم وآن عمل کردن به احکام است وگوش دادن به فرمان امام وولایت فقیه ما مجبور نیستیم که ببینیم نتیجه چه خواهدشد ما به إدای تکلیف مؤظفیم.

 

اگرماروحانیت روازدست بدهیم انقلاب از دست می رود.

 

اگر این جنگ به ما تحمیل

 

نمی شد من روزانه حداقل ۵۰۰متر شاهراه می زدم.(مهندسان عزیز توجه توجه)الان منافقان ودشمنان ما رو مجبور کردن که کارهای عمرانی رو کنار گذاشته وتفنگ بر دوش بگیریم.

 

ومن الله توفیق🌹🌹

 

این هم یه عکس از خودم تا همدیگر رو بیشتر😊 بشناسیم

👇👇👇👇👇

 

التماس دعای فرج

 

یاعلی

 

"امینی"

  • سرباز گمنام

نظرات  (۲)

  • سجّاده . . .
  • سلام
    بچه بندرعباسم اما سه چهار سال خوی درس خوندم
    از اشنایی شما خرسندیم
    یاعلی
    عالی بود..نوع نوشتارتون جدید بود..خوش به سعادت ایشون..شهادت گوارای وجودشون..و نصیبتون.......
    پاسخ:
    تشکر بزرگوار..
    ان شاالله..

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی