صالح گمنام خرمشهر

⚡️به نام خداوند عشق وشهادت⚡️

 

قرار عاشقی🌹🌹

 

ثانیه ها 🕐به سرعت سپری شدن وروزها وسالهای زیادی گذشتن تا که امروز رسیدیم خدمت

صالح گمنام خرمشهر🌹

مهندسی

از خطه ی مردمان خورشید شهر امام مهربانی ها(مشهد)

👇👇👇👇👇

تاریخ تولد：۱۳۳۸/۱/۱

تاریخ شهادت：۱۳۵۹/۸/۳

نام پدر：آقامیرزاحسن

محل شهادت：خرمشهر

سلام رفقا✋✋

منم ها😊

سید علی اصغر

بانام فامیلی صالح شریعتی

خواستم یکم هیجان☺️ بدم تو آشناییمون با هم👆👆👆😊

خب راستش رو بخواین من یه جورایی نخبه هستم حالا می گم براتون😌

براهمین گفتم همین اول کاری بیام کمی براتون حرف بزنم

بعد گفتم نه بذار ازقول سید شهیدان اهل قلم آقاسید مرتضی بگم👇👇👇

🌷"قرنهاست زمین انتظار مردانی این چنین را می کشدتا بیایندو کربلای ایران راعاشقانه بسازندو زمینه ساز ظهورباشند......

آن مردان آمدند ورفتند فقط من وتوماندیم واز جریان چیزی نفهمیدیم"🌷

 

دوستان این جمله سید رو براتون انتخاب کردم تا بگم بهتون نکنه تو بحبوحه ظهور کم بیارین وکمر خم کنین.

حواستون باشه ها خودتون رو به بی خبری نزنین آقاومولامون🌹🌹 خیلی دل بسته به یارای خراسانیش

تا می تونید خودتون رو به سلاح ایمان وتقوا مجهز کنید....

خب بریم دیگه از زندگیم براتون بگم😊

بنده فرزند حضرت آیت الله سیدمیرزاحسن صالح شریعتی🌹 مشهوربه صالحی مدرس(دامت افاضاته)هستم.

 

که در نیمه ماه مبارک رمضان هم  زمان باولادت غریب مدینه امام مجتبی ع🌺به دنیا اومدم.

گفتم نابغه ام☺️😉آخ تو سن ۱۵سالگی درکنکور دانشگاه🎓 شرکت کردم.

حالا بگین کجا ها قبول شدم؟؟🤔🤔

نه حالا نمی خواد زیاد فکر کنید😂😂

درمراکزتحصیلی عالیه ومعتبری چون دانشگاه شریف،دانشگاه تهران ودانشکده نفت آبادان قبول شدم.اما دانشکده نفت رو برای آینده تحصیلیم برگزیدم.

دیگه ادامه معرفیم رو بریم در محضر پدر بزرگوارم حضرت آیت الله صالحی🌹👇👇👇

 

علی اصغرفرزنددوم اولاد ذکورم_در۴/۵سالگی برای تحصیل📒 به مدرسه جوادیه فرستادمش،حافظه خیلی قوی ایی داشت ودرمدت ۶ماه جزءسی ام قرآن رو حفظ کرد.

یه روز که کلاس سوم یاچهارم بودبا خودم بردمش به یه روستا🏜چند نفر ازآقایون اهل علم 📓هم اونجا بودن،بناشد مشاعره کنن تمام آقایون یه طرف این بچه👱 هم یه طرف.اینقدر شعر حفظ بود که بر تمام اونها غالب شد وهمه رو شگفت زده کرده بود.

✨درمحضر حضرت آیت الله✨

 

درنامه هایی✉️که برای ما می نوشت اشاره به فامیلیش نمی کرد.وفقط می نوشت فرزند شمااصغر.

یادمه وقتی یکی از بستگان👨نامه ای 💌براش نوشته ومهندس سید علی اصغر....خطابش کرده بود،،

اصغر خیلی ناراحت😔 شد و در جوابش نوشت دوست ندارم بجز اسم اصغر از لفظ کلمه مهندس یا غیره  استفاده کنین.

برای همین درآبادان مشهور به اصغربود ومی گفت به هیچ عنوان نمی خوام از فامیلی وموقعیت پدرم استفاده کنم.

برای سربازی👥به تهران رفتم.ودراونجا مشغول به خدمت شدم.چهارماه خدمت آموزشیم که تموم شد به خوزستان🚶🚶رفتم.

آخ خوزستان جرقه آتیش🔥شده بود.به محض ورودم به خوزستان وظایف گوناگونی رو برعهده گرفتم.به

عنوان دادستان✋ارتش درخوزستان منصوب شدم.

 

هم چنین مسولیت سیاسی عقیدتی ارتش ونیزفرماندهی دژخرمشهر برعهده من بود.

عضو موثردادگاه انقلاب هم بودم.حالا تو این همه گرفتاری فرماندار آبادان هم بنده رو معاون سیاسی خودش قرار داده بود.تازه مسؤلیت تشکل های دینی آبادان هم رو دوش من بود.

✨درمحضر برادر شهید✨

  

این اخوی گرامی ما😊یه پنج سالی از من بزرگتر بود.برای فکر وایمانش ارزش واهمیت زیادی قایل بود.

یادمه سال۵۷ایشون یه ترم مرخصی گرفت تابیاد یه سیر مطالعاتی📖داشته باشه.درست زمان پیروزی انقلاب✊ بود.

 

اومد مشهد ورفت حوزه،جامع المقدمات📓 رو خیلی جدی شروع کرد.من چون اون موقع اوایل شروع طلبگیم بود حضور در درس برخی اساتید رو برای ایشون مهیاکردم.

خوب یادمه🤔اصول فلسفه وروش رءالیسم رو باهم مباحثه👊😂می کردیم.ماه مبارک رمضان تانیمه های شب مشغول درس وبحث بودیم.

 

اما ویژگی بارز ایشون که خیلی برای من درس بزرگی بود تعلقش به شناخت جامعه ومردم بود.طوری که در مرخصی های محدودی که می یومد باهم می رفتیم🚶🚶حاشیه شهر وجنوب شهرتازندگی مردم ومستضعفان روببینه اصلن دوست نداشت از اونها جدا باشه.

اما از دانشگاه بگم براتون که دل دانشجوها رو هم بدست آورده باشیم✋😊

انجمن اسلامی دانشکده نفت چند سالی بود منحل شده بود که به اتفاق من ورفقام دوباره راه اندازی شد.

 

صبح زود می رفتیم کوه🏔 واونجا نمازجماعت می خوندیم.جاتون خالی😉 دورهم قرآن می خوندیم وبعد هرکدوممون یه حدیثی رو برای بقیه نقل می کردیم.

یه مدتی رو بابچه ها نرفتم کوه🗻خیلی هم اصرار می کردن،یه عده هم می گفتن شاید مرام وعقیده اش رو تغییر داده دوست نداره دیگه باما باشه.

ازشون به شدت دل خور😔 بودم.تحمل نکردمو بهشون گفتم شما هیچ کدومتون خدا رو قبول ندارین😳 فکر می کنید چون بچه حزب اللهی وعضو انجمن هستید نمرتون ۲۰ ونمره بقیه هم صفر.

چرا پشت سر بچه ها وبعضی اساتید حرف می زنید وغیبت  می کنید.فلان پسر مشروب خورده،فلان دختر بد لباس می پوشه و....

شما می یاین کوه تا خودسازی کنید.

 

چه کسی این حق رو به شما داده که پشت سر دیگران حرف می زنید.چرا به خودشون نمی گین،چرا امر به معروف نمی کنید

حالا شما خداروقبول دارید؟؟

اینها 👆👆یعنی اعتقاد به خدا

✨شهید علی اصغر در کلام دوستان(1)✨

 

سید اصغرخوش اخلاق☺️ودوست داشتنی بود.وبین همه بچه های👨‍👨‍👦‍👦 دانشجو🎓به سبب خون گرمی وخوش اخلاقیش خیلی مقبول بود.همیشه در مورد دیگران احساس مسؤلیت می کرد.البته بر موازین اعتقادیش هم خیلی پایدار بود ودردفاع از باورهاش استوار،محکم وبا غیرت بود.

✨شهید علی اصغر در کلام دوستان(2)✨

 

شوخ طبع بود ومسایلی رو که می خواست به دیگران بگه،مستقیم نمی گفت که ناراحت😔نشن بلکه منظورش رو باشوخی😉وکنایه مطرح می کرد که هم دل نشین بود وهم اثر گذار✋✋

 

نحوه رفتار سید اصغر آقا درجمع 👥برادران دینی خیلی خوب جواب می دادوبا همین شیوه امر به معروف می کرد.دربرخوردش با چپی ها هم همین طوربود.

 

طوری رفتار می کرد که کسی ناراحت😔نشه اماحرفش رو می زد.باهمه بچه هاارتباط دوستانه داشت.هیچ وقت کاری نمی کرد که کسی حذف یاکنار بزاره.این ویژگی باعث شده بود خیلی ها که گرایش انحرافی داشتن جذب مذهبی ها شن.سیره اخلاقی اصغر کمک زیادی به حرکت اسلامی در دانشگاه می کرد.

✨شهیددر کلام هم رزمان✨

 

به نقل از سرهنگ صمدی فرمانده تکاوران：

خرمشهررو می خواستن بمباران کنن که دستور🖕اومد عقب نشینی کنیم.هنگام برگشتن🚶سید روبانفراتش دیدم👀گفتم دستور اومده که برگردید.گفت：برای ما دستوری نیامده

از اونجا به بعد کسی از ایشان خبری نداشت.

 

ولی گزارشگر🎤خبرداده بودکه بعدازاین مادیدیم ایشان نفراتش رو کنار شط🚣 آورد واونها روسوارقایق🚤کرد به طرف آبادان فرستاد.وخودش مث اینکه چیزی روگم کرده بود وبرگشت😔واز اونجا به بعد دیگه اثری از او ندیدیم.😔

 

شهیدجاویدالاثر🌹🌹 سید علی اصغر یکی از فرماندهان مقاومت👊۳۴روز(به روایتی۴۵روز)خرمشهر بود که در آخرین روز مقاومت به شهادت رسید.

شادی ارواح طیبه شهدا💐 وآقاسید عزیز مهمان امشبمون🌹صلوات.

"امینی"