قرارعاشقی باشهدا

مشخصات بلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدمت دوستای خوبم...این وبلاگ ، تحت عنوان "قرارعاشقی"؛
هرشب یه مهمون عزیزی از شهدا داریم که خودشونو براتون معرفی می کنن...در حقیقت هدفمون از قرارعاشقی یعنی اشنایی با شهدا .........
امیدواریم که بهترین استفاده رو ببرید.
در ضمن، کپی با ذکر صلوات می باشد.

یاعلی.

شهید ناصرکاظمی

پنجشنبه, ۱۳ اسفند ۱۳۹۴، ۱۰:۰۵ ب.ظ

 

🌹بسم رب الشهداء و الصدقین🌹

 

👤عرض سلام و شب به خیر خدمت رفقای عزیز👋🌺

باز هم قرار عاشقی و باز هم مهمانی از بهشت

زیاد منتظرتون نذارم!

با هم بریم سراغ مهمون امشبمون

🌼سلاملطفا خودتون رو برا ما معرفی کنید

سلام دوستان،من ناصر کاظمی هستم

۱۲ خرداد ماه ۱۳۳۵تو جنوب تهران بدنیا اومدم😍دوران ابتدایی رو بانمرات عالی گذروندمو تو دوره دبیرستان هم نه تنها درسامو خوب می خوندم تازه کتابای مذهبی رو هم می خوندم.

تو کنکور شرکت کردمو هم رشته پیراپزشکی و هم رشته تربیت بدنی🏐🏒🏸 قبول شدم😍اما چون ورزش رو خیلی دوس داشتم تربیت بدنی رفتم وقتی دانشجو بودم می رفتم معلمی دستمزدش روهم کتابای مذهبی می خریدمو هدیه میدادم به شاگردام🌸

🌹با مطالعه هایی که داشتم متوجه جنایتا و خیانتای رژیم سفاک‌ پهلوی👹شدمو مبارزاتم رو از سال ۵۵ زیادتر کردمو برا همین هم منو بردن ژندارمری و شکنجه کردنو بعد هم بردن زندان قصر بعدهم با اوج مبارزه های مردمی👊 با آزادی زندانیای سیاسی آزادشدم🌹

🌷آزاد که شدم به مبارزاتم ادامه دادم تا انقلاب پیروز شد سال ۵۸ با تشکیل سپاه یه دورهٔ آموزش نظامی کوتاه مدت رو گذروندمو رفتم زابل تا به مردم محرومو مستضعف برسم.

 بعد اون رفتم خرمشهرو غائله خلق عرب رو با همرزمای دیگم تو نطفه خفه کردم

بعد هم رفتم کردستانو مقابل توطئهٔ گروهکای کومله و دمکرات وایسادم

 هم فرماندارو هم فرمانده سپاه پاوه شدم😊

با وحدت بین سپاه وارتش تونستم مناطق زیادی رو از دست ضد انقلابا آزاد کنمو به مردم اونجا آرامشو امنیت رو برگردونم گاهی هم برا پاکسازی منطقه از مردم بومی استفاده می کردم برا همین مردم اونجا به من خیلی محبت داشتن،

آزاد شدن باینگان نودوشه،نیسانه،نروی،نوسود،کله چنار و ارتفاعات شمشیاز افتخارات منه

انقد رمردم اونجا به من لطف داشتن که نام فرزنداشون رو که تازه بدنیا می اومد ناصر میذاشتن

حتی وقتی تو عملیات آزاد سازی ارتفاعات شمشی تیر خورد تو شکممو زخمی شدم🤕 وتو بیمارستان پاوه بستری شدم مردم برام نذرکردن. روزه گرفتنو مرغ وخروسایی رو هم برا نذر می آوردن بیمارستان تا خوب بشم🌷

🌺یه روز که رفته بودم عملیات شهید رجایی که اون روزا نخست وزیر بود بدون خبر میاد اوراماناتو سراغ فرماندار رو میگیره به ایشون میگن رفته عملیات البته با بیسیم به من خبر دادن و ایشون می مونن تا عملیات تموم میشه من با لباس کردی غبار آلودو لبای خشک شده اومدم ایشون با دیدن من،منو تو بغل کشیدنو گفتن:«افتخار ما اینه که مسؤلین ما توصف مقدم همیشه حضور دارن🌺

🐾من اوایل سال۶۱ به سنت پیامبرم عمل کردمو ازدواج کردم💍 حاصل این ازدواج یه پسره👦🏻 که اصلا ندیدمش😔🐾

🌼اینم بگمااا ازدواج نتونست مانع رفتنم به جبهه و خط مقدم بشه بالاخره دوری یاران شهیدم رو نتونستم تحمل کنمو تو تاریخ۱۳۶۱/۶/۶ تو مأموریت آخرم تو محور پیرانشهر-سر دشت تو یکی از روستاهای سردشت پر کشیدم😍

🌹وقتی خبر شهادتم رو به امام دادن ایشون با چشمای اشک آلود فرمودن:«فرماندهان غرب را زنده می خواهیم 🌹

💐آخ فراموش کردم بگم تازه من فوتبایست هم بودم💐

🌷اینم 👇👇👇بخشی از وصیتم به شما امت حزب الله:

👈برای این که در این دنیای زود گذر گرفتار انحراف نفس نشوید:

۱.همیشه به یاد خدا باشید

۲.ماهی دوبار به قبرستان شهدا بروید و درس مبارزه و ایثار و گذشتن  از دنیا و پیوستن به شهدای صدر اسلام را فرا گیرید.

👈سعی را بر جذب نیروهای جوان بگذارید نه دفع آنان .

👈سعی کنید تحمل کنید  تحمل عقیده مخالف را داشته باشید مانند شهید مظلوم آیت الله سید محمد حسین بهشتی

👈از اختلافات داخلی یه خاطر رضای خدا و خون شهدای انقلاب اسلامی بپرهیزید

اینم آخرین تصویر از بهترین لحظاتم                       

🌹شادی روح منو دوستای شهیدمو امام عزیز صلوات🌹

نمازی فرد

  • سرباز گمنام

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی