شهید سبیل اخلاقی

🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷

قرارعاشقی❣

شهید یعنی رهایی تا خدایی
شهید یعنی دلیـــــر آریایی
.
شهید یعنی ستم را پاک کردن
شهید یعنی منم را خاک کردن
.
شهید یعنی خدا را یاد کردی
دلِ پاک نیـــاکان شاد کردی
.
شهید یعنی که انسان در قفس نیست
نشان زنـــــده بودن در نفس نیست
.
شهید یعنی تو فرزنـد کوروشی
علیه زشت مردان می خروشی
.
شهید یعنی تو لیلای خدایی
از آن بهتر حسین کربلایی
.
شهید یعنی تهِ نـــــــام آورانی
چه از کیشی چه از مازندرانی
.
شهید یعنی تو خویت رام گشته
دلت پیش خــــــــدا آرام گشته
.
شهید یعنی کمــانداری چو آرش
به کف گیری بدن را سمت آتش
.
شهید یعنی که شیر پاک خورده
کسی که سربلنــد بی باک مرده
.
شهید یعنی تو عشق را درک کردی
به سمت نور زمین را ترک کردی
.
شهید یعنی خـدا، ناموس،میهن
هزارن بار خداحافظ ازاین تن

سلام ✋خدمت همه دوستان ❤️قرار عاشقی ❤️

اول از همه حلول ماه رجب رو خدمت شما بزرگواران تبریک عرض می کنم🌷

امشب🌌 هم با یکی از دیگر عزیزان در خدمت شما عزیزان هستیم 😊

مهمان امشب ما یک مهمان ویژه هستن .😍

شهید یازده ساله ای 👦🏻که سنگر هور العظیم ،نیمکت کلاس وشهادت ،کارنامه 📄قبولیش شد

جنگ💣🔫 که  شروع شد همه به صحنه اومدن.
 شهری،روستای،با سواد،بی سواد

 ،......بعضی شهدا معرفی شدن اما از غفلت ما حتی اسمی از بعضی هاشون در هیچ کجا دیده نمیشه یکی از همین شهدا شهیدی هست به نام (( #سبیل_اخلاقی )) 🌹🌹
شهیدی از جنس فهمیده هاوبالا زاده هاوبهنام محمدی ها

رفتن به جبهه از قول پدر شهید بزرگوار 🌹?

بنده خان محمد اخلاقی هستم

پنج دختر ودوتا پسر دارم شغلم کشاورزی هستش.
 #سبیل در سوم تیر ماه ۱۳۵۳ در نیکشهر به دنیا امد .💕

تا کلاس پنجم درس خوند بعدشم برای کمک به من وارد زمین های کشاورزی شد وقتی جنگ💣 شروع شد سبیل ۷ ساله بود  در همان سال عضو بسیج عشایر شد 

بارها میخواست بره جبهه اما سن سالش کم بود سال ۶۴ کشور درگیر جنگ بود اشرار👹 هم در سیستان بلوچستان میتاختن
🌹

یک روز خان قبیله همه رو جمع کرد شروع کرد به امام نا سزا گفتن😱😱

من هم جواب خان رو دادم و با خان درگیر شدم😡👊

 همین درگیری باعث شد من به زندان بیفتم چند وقتی بود که زندان بودم که #سبیل به ملاقاتم اومد وگفت میخواهم به جبهه برم به رضایت شما نیاز دارم من هم گفتم برو ورضایت نامه شو امضا کردم
در خدمت مادر بزرگوار هستیم
با سلام ✋خدمت شما

یکی از روز های اذر🍁🍂 سال ۶۴ بود که پسرم اومد گفت میخواهم به جبهه برم منم اجازه ندادم

ولی گفت هر جور شده باید من برم واگر خواست خدا باشد شهید🌺🌹🌺 میشوم
من شهادت🌹 را دوست دارم
#سبیل میگفت اگر ما جلوی تجاوز👊👊 دشمن👹 را نگیریم به خودش اجازه جسارت بیشتر میده
 
همینطور که صحبت میکرد لباس پوشید وبه سوی مقر سپاه حرکت کرد من هم منتظر بودم اما خبری نشد صبح رفتم به سپاه اما گفتن همچین شخصی اینجا نیست

در راه برگشت یکی از همساده ها گفت دیشب ساعت ۱۲ نیمه شب یک تعداد از بسیجا ها رفتن جبهه #سبیل هم با اونها بود

نامه هایی✉️✉️ که شهید از جبهه فرستاد

جز توکل به خدا کار دیگری نمی‌توانستم انجام دهم.

 بعد از مدتی سبیل دو نامه✉️✉️ از جبهه برای ما فرستاد، او در این نامه‌ها نوشته بود:

«مادر اگر من شهید شدم ناراحت نشوید. برای من گریه نکنید و برای اسلام و رزمندگان اسلام و انقلاب دعا کنید؛ اینجا حال من خوب است، دعایم کنید چون ما به دعای شما نیاز داریم؛ من از تمام زحمت‌هایی که برایم کشیدی تشکر می‌کنم، چون تو گردن من بسیار حق  داری.💕 مادرم شیرت را حلالم کن و مرا ببخش و اگر من شهید شدم هنگام تشییع جنازه من بگویید: شهیدان زنده‌اند الله‌اکبر، نگویید مرده‌اند الله‌اکبر. چون شهیدان در پیشگاه خداوند روزی می‌خورند».
از زبان پدر شهید👇👇

چهل وپنج روز بعد بود که من در زندان خوابم نمی برد حال عجیبی داشتم تا اینکه مرا صدا زندن گفتن ازاد شدی پسرت شهید🌹🌹 شده باید بری شناسایی کنی  وقتی به سرد خانه رفتم پسرم را شناسایی کردم گلوله به سینه اش خورده بود 
#سبیل وصیت کرده بود که بعد از شنیدن خبر شهادت من گریه😭 نکنید برای همین هم نه من نه مادرش اصلا گریه نکردیم.

همرزمان شهید میگفتن #سبیل خیلی شجاع💪 بود و برای نماز خواندن📿 رفته بود که به شهادت رسید

ودر نهم بهمن❄️❄️ ۱۳۶۴ به شهادت رسید

اینم یه عکس یادگاری از من😊👆

شادی روح منو دوستان شهیدم،صلوات💕

فرخی