شهید سیدعلی دوامی
چهارشنبه, ۶ آبان ۱۳۹۴، ۰۲:۰۲ ب.ظ
🌹بسم رب الشهدا🌹
💞 قرار عاشقی💞
سلام دوستان😊✋🏻شبتون بخیر و خوشی✨امشب مجری نداریمااااا😉 خودم تنهام😔یه کوچولو از خودم میگم تا باهام بیشتر اشناشین😉🌹من 21رمضان سال 46 تو ساری به دنیا اومدم.🍁🍃تو دوره ی جوونیم تو بسیج فعالیت میکردم، بخاطر فعالیتمم بهم1500 تومن💵💵 حقوق می دادند.راستیتش منم این حقوقو صرف جبهه و حمایت از رزمنده ها می کردم، چون جبهه واجب تر بود.😊✨
![](http://bayanbox.ir/view/6604677103113141797/1234.jpg)
کلا ادم قانعی بودم، گله و شکایتم تو کارم نبود😊 بععلههههههههههه ... بچه شیعه باس اینجوری باشه😉🌹به نماز شبم خیلی اهمیت میدادم.✨خلاصه جنگ شدو مام خیلی دلمون میخواست بریم جبهه😍 اما مگه مادر ما راضی می شد؟؟نمی شد که نمی شد، 😔 میگفت توکه سنی نداری کجا می خواای بری؟؟؟ حقم داشت من اون موقع 15 سالم بود بعدشم یه دونه پسر خونواده م بودیمااا،اما من خعلی دلم میخواست برم..اخرشم مامانمون راضی شد برم✊🏻😊😊همیشه بعد مجروحیتم لباس سفید می پوشیدم چون اعتقاد داشتم شهدا زنده اند، همیشه ام به خواهرام می گفتم وقتی شهید شدم لباس سفید بپوشن.✨✨🌹
من تو جبهه تو اطلاعات عملیات به عنوان
غواص فعالیت می کردم.تو اخرین عملیاتم شب21 رمضان سال67بود از
ناحیه گردن مجروح شدم به شهید شدم.✨✨اره ما راز 21 رو با خودمون بردیم.درست متوجه شدین من سید علی ام، سیدعلی
دوامی😊🌹از مراسم تشییع پیکرم میخوام بگم براتون❤️سفره عقد برام پهن کردن، رو نون سنگک سفره
عقد که مینوشتن پیوندتان مبارک، برام نوشتن شهادتت مبارک✨😍منو کنار سفره دامادیم
خوابوندنو مداحم مداحی می کرد،راستیتش خیلی راضی بودمو هین موقع لبخند نشست رو لبام..عکسشم
هستاااااا😊😊
ایام فتنه 88 بود،رفتم تو خواب یکی از اشناها بهش گفتم این امانتیو بده به فلانی، بهم گفت چرا خودت بهش نمیدی؟؟؟؟😳😳تهران شلوغ شده با بچه ها می ریم تهران😔✋داداشیا و ابجیااا من اومدم بهتون بگم👇🏻👇🏻داداشیااا حسین وار راه ما شهدارو اانه بدین✨✨
ابجیای گلم 🌹🌹زینب وار زندگی کنینو با حفظ حجابتون مشت محکمی به دهان استکبار بزنین👊🏻👊🏻
شادی روح منو دوستای شهیدم صلوات✨✨
ما رفتیم..یاعلی✋
خلیلی🏻😊🌹
- ۹۴/۰۸/۰۶
و خوشا به حالشون
لبخند شهدا زیباست ....