جانباز امنه وهاب زاده
🌹بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌹
🌺 زنانی بودن که زن بودن محدودشان نمی کرد،شانه به شانه مردان آماده نبرد می شدن 👊
ارزش هایشان پایمال زن بودنشان نمی شد.👏
پایبند حجابشان بودن، پایبند حریم پاک وعفیفی که برادرانشان👱 برای حفظ آن از خون خود می گذشتن.❣
لبیک یا زینب✋
💞💞قرار عاشقی 💞
سلام ✋همراهان قرار عاشقی شبتون 🌙بخیر
در خدمت مهمان خاص👌 امشب هستیم
بانوی فراموش شده دوران جبهه وجنگ 🚀 💣
جانباز 😔 بانو آمنه وهاب زاده
سلام✋ دوستان گرامی
آمنه وهاب زاده هستم در شهر 🏙 اردبیل بدنیا اومدم 🎈
پدرم یه تاجر بود
از همون اوایل کودکی 💫 با خانواده به عراق 🇮🇶 رفتیم و همسایه امام موسی کاظم ع شدیم 😍
پدر بخاطر فعالیتهای سیاسی و انقلابی همیشه با یاران امام خمینی ره در شهر کاظمین و نجف در ارتباط بود و این رابطه در زندگی و تربیت و شخصیت من تاثیر گذاشت 🔶
یادمه در سن 12 سالگی به حرم مطهر مولا علی ع 🌹🌹رفتم
اونجا امام خمینی ره رو دیدم😍
که صورتش رو به ضریح گذاشته و زیارت میکرد
دستهای 🙌 مادر رو رها کردم و به سمت ایشون دویدم🏃 و گفتم سلام ✋ رهبر عزیزم من خیلی دوستون دارم😘
شما هم منو دوس دارین ؟
تو همون لحظه مامانم دستمو 👋 کشید و منو با خودش برد اما میدونم امام خمینی ره جواب سوالمو داد
پدرم همیشه به احترام امام روح ا... حتی تو کوچه و خیابون با پای برهنه راه میرفت💭
بعد فوت 😭 مرموز بابا راهش رو ادامه دادم. . 15 ساله بودم که به دلیل فعالیتهای سیاسی منو به ایران 🇮🇷تبعید کردن
خونه یکی از آبجی هام تهران بود .
قبل تبعید یاران امام 🌹بهم گفتن که چه کارهایی باید تو ایران انجام بدم 💫
اون زمان تازه حزب موتلفه اسلامی تشکیل شده بود و من با آقای عسکری اولادی و جناب نعیمی که از دوستان بابا 👨بودن همکاریمو شروع کردم .تو همه راهپیمایی ها ✊ حضور داشتم .🔶
هیچ وقت شکنجه های😖 ساواک یادم نمیره .
دستگیر میشدم اما چون مدرکی نداشتن آزادم میکردن .
دوره های مختلف امداد و درمان رو یاد گرفتم و در راهپیمایی ها به عنوان امدادگر حاضر بودم 💖
بعد پیروزی 😍🎈 انقلاب در بیمارستان🏥 مسئول تحویل شهدا🌹 شدم
ونیز مسئولیت امور خواهران در جهاد سازندگی کرج 🔸 در ستاد نماز جمعه تهران شدم 🎀
در سال 1359 که منافقین در نماز جمعه اغتشاش کردن یه بلوک سیمانی بطرفم پرتاب کردن که باعث شکستگی پام شد 😒
همش به فکر رفتن به جبهه 🚀بودم با همون پای شکسته خودم رو به کمیته رساندم تا به جبهه اعزام بشم .😉😜
بعد ثبت نام و پس از گذروندن دوره های مختلف نظامی به عنوان امدادگر به جنوب کشور اعزام شدم
یادش بخیر .😊
چه شبهایی🌙🌌 که برای مجروحان😷 جنگ خاک تیمم میبردم تا نماز صبحشون قضا نشه .🌼🌾
خلاصه از این طرف جبهه به اون طرف میرفتم و هر کمکی ازم برمیامد انجام می دادم 🌟
تو جبهه با دکتر چمران ملاقات داشتم اولین بار ایشون رو تو لبنان دیده👀 بودم
در حالیکه پاشون شکسته بود 😒
به دلیل اینکه به زبانهای عربی و انگلیسی مسلط بودم و اینکه دوره های کامل نظامی و اطلاعاتی رو دیده بودم به ماموریت برون مرزی زیاد اعزام میشدم بخصوص به شهرهای عراق 🇮🇶
بذارین یه خاطره براتون بگم یه بار همراه حاج ابراهیم همت با یه گروه 6 نفره چریکی ماموریت داشتیم تا از مرز سردشت به طرف کردستان عراق🇮🇶 بریم
بعد ازطی مسافت زیاد از جاهای صعب العبور🏔 به یه منطقه مین 💣گذاری شده رسیدیم اون موقع کردهای عراقی و ستون پنجم همه جا نفوذ👌 داشتن .
ما رو شناسایی کردن
چند تا خمپاره بطرفمون شلیک کردن که به میدان مین خورد و انفجار💥💥 مهیبی ایجاد شد که ازموج انفجار بیهوش شدم 😑
حاج ابراهیم همت به دلیل مصدومیتم😷 عملیات رو متوقف کردن🖐 و به مقر برگشتیم
بعد از اون اتفاق 40 روز تو کما بودم🔷
خلاصه این دفعه هم جون سالم بدر بردم😉😜
در عملیات والفجر 1 در منطقه فکه به عنوان امدادگر حضور داشتم .
دم دمای صبح🌔 بود در چادر🏕 امداد داشتم پانسمان پای یه مجروح رو تعویض میکردم که هواپیماهای 🚀🚀 عراقی 🇮🇶 منطقه رو بمباران کردن اونم بمب شیمیایی 😁😁
ماسک رو زدم 😷 و به چادر برگشتم اما سریع ماسک رو درآوردم و به صورت یکی از مجروحها زدم
صورت و چشمام👀 داشت میسوخت بدنم شروع به خارش کرد دستهام🖐 تاول زد طوری بود که بیهوش شدم
منو به بیمارستان🏥 اهواز انتقال دادن
یادمه قبل از بیهوشی مجروحی که ماسک 😷 رو به صورتش زدم داد میزد که این خواهر جان منو نجات داد
خاطرات زیادی از زمان جنگ دارم
بعد از جنگ داوطلب هلال احمر💭 شدم بخصوص در دوران رحلت امام خمینی ره😭😭
70 روز مسئولیت خواهران هلال احمر به عهده من بود . 🌾🌻
💞بله دوستان قرار عاشقی 💞
این گزیده ای از زندگینامه خانم آمنه وهاب زاده جانباز شیمیایی 70 درصد ،💫💫
زنی که در عملیاتهای آزاد سازی خرمشهر 👌 دهلاویه 👌 حصر آبادان👌 حمیدیه 👌 هویزه 👌 رمضان 👌 طریق القدس👌 ثامن الائمه 👌و محرم حضور داشته
و به عنوان یه امدادگر تک تیرانداز و آرپی چی زن در خط مقدم دوش به دوش مردان از کشورمان 🇮🇷 دفاع کرد
و هم اکنون در خانه 🏠 استیجاری و کوچیک به تنهایی 😞 زندگی میکنه
بدون اینکه کسی بهش بگه خسته نباشی رزمنده 💫💫 و دیگر سکوت ☝️
دوستان یا حق ✋خدا نگهدارتون
"افلاکیان- ۹۴/۰۹/۱۳