سمیه کردستان
سلام✋ به همگی😊
امشبم مهمونی داریم🍧🍧
سلام ✋خوش اومدین😊
ممنون از اینکه دعوت مارو پذیرفتید.🌹🌹
لطفا خودتونو برای رفقای قرارعاشقی معرفی کنید😊
🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸
سلام به همگی✋
شبتون بخیر🌃😌
خیلی خوشحالم که اینجام☺️
به من میگن سمیه کردستان😌
البته اگه بخوام بیشتر خودمو معرفی کنم.. من ناهید فاتحی کرجو هستم.من سال۱۳۳۴تو یه خونواده ی مذهبی و اهل تسنن(بگما✋ مامانم شیعه بودااا) تو سنندج به دنیا اومدم👼😊از خود تعریف نباشه😉 بچه 👧که بودم مهربونو مسؤلیت پذیر و شجاع بودم☺️همیشه وقتی از چیزی ناراحت می شدم😞 وقتی گریه😭😢 میکردم چشام سرخ می شدو سرم درد میگرفت😞😣
ولی وقتی با خدا صحبت میکردم..گریه😭😭 میکردم ..اروم 😌 می شدم..
(بشکنه کمر ریااااا😉😉😜)
همیشه وقتی از چیزی ناراحت می شدم😞 وقتی گریه😭😢 میکردم چشام سرخ می شدو سرم درد میگرفت😞😣
ولی وقتی با خدا صحبت میکردم..گریه😭😭 میکردم ..اروم 😌 می شدم..
(بشکنه کمر ریااااا😉😉😜)
وقتی که حرکت های انقلابی مردم شروع شد،✊✊✊✊
منم تو این راهپیمایی های ضد طاغوت شرکت می کردم.✊👊
وقتی هم که انقلاب پیروز شد✌️✌️ ،درگیری های ضد انقلاب تو منطقه کردستان شروع شد🔫😐😐منم همکاریمو با سپاه و بسیج شروع کردم🔫💣✊✊
بگمااا✋ با اینکه تو سپاه و بسیج همکاری می کردم ..ولی،خوندن کتاب های 📚📖📗📘 مذهبی و قران جز فعالیت های روزا نه م بود.😊✊
تا اینکه اوایل زمستون سال۶۰ بود که به شدت بیمار شده بودم😩😖😕 و راهی🚶 درمانگاه شدم..
وقتیم داشتم بر میگشتم ۴نفر 👥👥منو به اجبار سوار مینی بوس کردن😶😶
دیگه هرروز میومدن دم خونمونو خونوادمو تهدید میکردن که فعالیت های انقلابی نکننو... از این حرفا..😒😞
خلاصه۱۱ماهی از ربوده شدنم گذشته بود...
تااینکه منو دست بسته و باسر تراشیده(بدون حجاب) به جرم اینکه جاسوس خمینی ام تو روستاهای کردستان گردوندن😞😞😣😣
بهم گفته بودن وقتی ازادت میکنیم که به امام خمینی توهین کنی😞
من حاضر بودم جونمو فدای رهبرم کنم ولی توهین نکنم تا دشمن شاد نشیم✊
۱۷سال بیشتر نداشتماااا ولی مقاومت کردم✊✊
بخاطر همین استقامتم بهم میگفتن سمیه کردستان😊
تا اینکه زیر شکنجه شهید شدم.
خواهرا برادرا من امشب🌃 اومدم اینجا تو این جمع👥👥 که بگم...
پشت ✋✋ولی فقیه باشید،پیرو خطش باشید...همین😔
🌸به خدا می سپارمتون..یازهرا✋🌸
عهههه.... یادم رفتاینم یه عکس یادگاری از من.😌😔
سلامتی و تعجیل در فرج اقا و شادی روح منو همه ی دوستام صلوات.
خلیلی
- ۹۴/۱۰/۰۵