قرارعاشقی باشهدا

مشخصات بلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدمت دوستای خوبم...این وبلاگ ، تحت عنوان "قرارعاشقی"؛
هرشب یه مهمون عزیزی از شهدا داریم که خودشونو براتون معرفی می کنن...در حقیقت هدفمون از قرارعاشقی یعنی اشنایی با شهدا .........
امیدواریم که بهترین استفاده رو ببرید.
در ضمن، کپی با ذکر صلوات می باشد.

یاعلی.

اسایشگاه جانبازان

يكشنبه, ۶ دی ۱۳۹۴، ۰۹:۴۹ ق.ظ

 

💫به توکل نام اعظمت💫

 

🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹

 

دوباره ساعت 🕒 به وقت عاشقی رسید ونوبت یه قرار دیگه شد....

 

قرار عاشقی♥

سلام😊

امشب🌌 معرفی یه مهمون عزیز رو نداریم.

بعله درست شنیدید👂 ن دا ریم.😉

بلکه امشب اومدیم سر بزنیم به یه جایی،یه تیکه از زمین🌎 که دست بر قضا پر از آدمای بهشتی و آسمونیه .

باماهمراه باشید🌸🌸🌸

✨✨فقط اینم بگم ها همه ی اسمهای این قرار مستعاره وهر گونه شباهتی کاملا اتفاقی،بعدا نگین نگفتیا😊✨✨

عارضم به خدمتتون که به نسل ما میگن دهه شصتی.

 

اون دوره ای که  بعضی از ماها هنوز بدنیا نیومده بودیم ویا توگهواره بودیم👶 یا یه چیزی توهمین حدود👦

یه عده ای👥👥 جمع شدن ورفتن برای دفاع از ناموس وخاک وطن.

از هرصنفی هم بود بین شون،بازاری وکارمند وطلبه و معلم و......الی غیره.

رفتن تا ما آرامش الانمونو مدیونشون باشیم خدا خیرشون بده🌺

خوش به حال اونایی که شهید شدن 🌹🌹 وبه

 

عند ربهم یرزقون

رسیدن😇

ولی بودن بین اونا کسایی که مصداق بارز این شعرن👇👇

🌹هرکه در این بزم مقرب تر است

جام بلا بیشترش میدهند🌹

موندن تا سند زنده ی ایثار وفداکاری باشن برای ما🌺🌺

الان بیشتراز سی سال از اون روزها گذشته.

دهه شصتی ها اکثرشون پدر ومادر 👨👩👧👧 شدن وبا خیال آسوده وتو امنیت دارن بچه هاشو👶👧 بزرگ میکنن.

 

ولی یه عده👥 هنوز دارن تو سی سال پیش نفس میکشن و فکر میکنن جنگ 💣🔫 تموم نشده واونا هنوزم باید دفاع کنن

ما امشب مهمون آسایشگاه جانبازای اعصاب وروان هستیم که گاهی با بی رحمی تمام موجی صداشون میکنیم😔😔


این طرف شهر آسایشگاهی است پراز غبار تنهایی....             

برداشت اول🎥

 

علی آقا متولد سال چهل ونه هستن🌺🌺

یعنی الان 45 ساله ان.

اما نمیدونم چرا این مردی که روبروی منه بیشتر به شصت ساله ها میخوره...😔

میگن تو شونزده سالگی مسافر دیار عشق شده.

اینطور که میگن یه خمپاره💣 درست بغل دستش خورده وبدنش پر از ترکش شده.

بعد دوماه که به هوش اومده خیره به یه گوشه بوده والان29 ساله که خیره س.

کسی چه میدونه شاید چشم👀 دل باز کرده ونادیدنیهارو دیده.

میشینم پیشش

علی اقا ازدوستات کسی یادت هس؟

حتی سرشو برنمیگردونه نگام کنه،فقط یه قطره اشک از گوشه چشمش سرازیر میشه😔

واون قطره اشک به اندازه ی چند تا کتاب داستان حرف داره،البته کار من یکی نیس فهمیدنش،

برداشت دوم🎥

یهو یه صدایی میشونم،یه نفر که معلومه جوونیهاش یه هیکل ورزشکاری داشته💪💪 خودشو انداخته رو زمین وسرشو بین دستاش گرفته،

سرم داد میزنه🗣🗣 بخواب زمین الانه که بزنن اینجارو.

نمیبینی دارن بچه ها رو قتل عام میکنن،بخواااااااب😭😭😭

به این فک میکنم حتما این آقا عزیز یکی بوده وچشم انتظار هم داشته.

والان مجبوره دوراز سروهمسر اینجا با خاطراتش زندگی کنه😭😭

یهو یاد پسرم👶 میفتم که اگه چند ساعت نبینمش دق میکنم.

ما کجاییم واینا کجان؟😔

برداشت سوم🎥

هنوز بهت زده م😳 که یه دستی میزنه به پشتم وبه شوخی میگه:

زیاد فک نکن موجی میشی😉

حاج احمد از اون مردای نیک روزگاره، از اون ادمایی که الان مثلشونو کمتر میبینیم.

منو میبره به اتاق خودش

حاجی میگه👇👇

من سالی چند بار که حالم بد بشه😷 میام اینجا تا خونواده مو اذیت نکنم.

آخه اون بنده خداهام گناه دارن.

اکثر مواقع خوبم هااا،

ولی گاهی هر صدایی که میشنوم به هم میریزم.

حتی تحمل صدای تلفنم ندارم.یهو فک میکنم وسط معرکه م💣🚁 والانه که دوستام قتل عام بشن.😭

ومیرم به کمکشون.

آقا نگو که تو  اون حالم خودمو کوبیدم به در ودیوار وشیشه شکستم وحتی گاهی به خودم واطرافیانم آسیب رسوندم.

ولی حضرت عباسی من اون لحظه فقط وفقط تومنطقه پیش دوستامم.

وقتی که حالم بهتر میشه چیزی جز عرق شرم 😰 برام نمیمونه.

براهمینم اینجا رو ترجیح میدم😉

هم پیش دوستامم هم باعث اذیت کسی نیستم.

از حاج احمد درباره ی نگاه👀 وبرخورد مردم میپرسم.

یه چشمکی😉 میزنه ومیگه بیخیال.

ومن میفهمم که چه دل پری داره.

وبا تواضع تمام داره سکوت میکنه ولبخند میزنه😊

میگم حاجی پشیمون نیستی از رفتنت به جنگ  💣💣 که حال وروزتو اینطوری کرده؟

جوابش ساکتم میکنه👇👇

🍃مازنده به آنیم که آرام نگیریم

موجیم که آسودگی ما عدم ماست🍃

شک نکن اگه الانم کسی بخواد نگاه چپ به وطن ورهبرمون کنه بازم ما فدایی هستیم....

برداشت آخر🎥

من دربرابر این عظمت هیچ چیزی جز سکوت🤐 ندارم،

چون اگه بازم بخوام بگم باید ساعت ها وشاید روزها بنویسم که بتونم قطره ای از دریای بیکران معرفت این عزیزان رو به زبون بیارم.

کاش یادمون باشه گاهی بهشون سربزنیم،به این شهید های زنده🌺🌺

راه برگشت رو پیش میگیرم.

هوا بشدت ابریه و گلوی من هم پراز بعض.

هردوباهم میشکنن.

شادی ارواح طیبه ی شهدا وشفای همه ی جانبازان صلوات🌹🌹

 

 

التماس دعای فرج

خدانگهدار👋👋

 

"علی پور"

  • سرباز گمنام

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی