شهید حسن اقاسی زاده
✨بسم رب الشهداء✨
🌷قرارعاشقی🌷
"آشنایی بامهمان امشبمون دریک نگاه👇👇"
نام پدر:تقی
محل تولد:مشهدمقدس
محل شهادت:ماووت
مزارشهید:صحن آزادی حرم مطهر رضوی
تاریخ تولد:۱۳۳۸/۱/۱
تاریخ شهادت:۱۳۶۶/۷/۲۸
"شعری با لهجه وحال وهوای دیارحاج حسن آقا🌺"
کوچه پس کوچه مشد بوی امام رضا 🌹مده.
دیدن گلدسته هاش دل آدم جلا مده.
هرکی که غصه دره یا گرهی تو کارشه.
مره تو صحن آقا حال و هواش عوض مشه.
بعضیا بالای سر، سر روی سنگا مزارن.
اشکاشان😥 که مچیکه هر چی مخن آقا مده.
صبح زود سر کوچه ها، هرکی که از خانه🏚 میه
دست به سینش مزره، سلامی✋ به آقا مده.
خیلیا مگن شما کمتر حرم سر مزنن.
آقامان مهربونه سهم ماره سیوا مده.😊
بعضی ها که نمتنن بی ین به پابوس آقا🌹.
التماس دعا مگن درد شانه شفا مده.
ما که از بچگی مان همش میامدم حرم.
وقت مردن مدنم جوابیم به ما مده.
به به عجب شعری بود این دو بیت آخری بدجوری حال وهوام😔 ره عوض کِرد.
حتما الان قند داره آب مِره تو دلتان که موکی هستُم.😊
حالا عجله نَکُنِن دیرنِمره......
✅✅✅
والا مو اولین روز سال ۱۳۳۸همزمان با اذان صبح به دنیا اومدُم.ازهموبچگی درسُم خوب بود.دوران دبستان رو بامعدل بیست گذروندُم. دبیرستان هم انقدر درسُم خوب بود که پیشنهاد بورسیه بهم دادن😳 اون هم کشور کانادا ولی مو که بچه مذهبی بودُم راضی نِمِشُدم. بنده خدا بابام اینجِه خیلی زحمت کشید.دست آخر از دفترامام خمینی تو قم استعلام گرفتُم که الان وِظیفه چیه؟؟؟؟
اوناهم تأکید کِردَن که حتما به تحصیلت ادامه بده اینطور شد که مو راضی شُدُم.تو اون اوضاع کشور یعنی سال۵۷ راهی کانادا شُدُم.
کارشناسیم ره دررشته مهندسی سازه ها وسپس کارشناسی ارشدُم ره دررشته پل سازی باارایه تز مهندسی دردانشگاه تورنتو کانادا بامعدل بالایی گذروندُم ورتبه اول دانشگاه ره کسب نمودُم.😊
ببخشِن اصن حواسُم نبود با لهجه مِشِدی باهاتان حرف زدُم.☺️☺️
این هم من😊😊👆👆👆
حسن آقاسی زاده شعرباف
✨حضور درفرانسه✨
هنوز مدتی از شروع دوره کارشناسیم دردانشگاه تورنتو کانادا نگذشته بود که هجرت امام به پاریس شروع شد.آروم وقرارنداشتم برای پیوستن به نهضت امام خمینی🌹،اون هم منی که با اعلامیه ها📃وسخنان امام بزرگ شده بودم ورساله📖 امام روکامل حفظ کرده بودم. برای همین یه لحظه هم تردید نکردم برای رسیدن وپیوستن به نهضت محبوبم☺️ وفورا عازم فرانسه شدم.
روزها مترجم خبرنگاران🎤 خارجی بودم وشبها در نوفل نگهبانی می دادم.اما به محض اینکه این موضوع به گوش امام رسید تاکید داشتن که برگردیم وبه ادامه تحصیلمون بپردازیم.برای همین دوباره عازم کاناداشدم.
✨مصاحبه با روزنامه های خارجی✨
فعالیت چشمگیری👀 درانجمن اسلامی دانشجویان مسلمان کانادا داشتم.طوری که باتسخیرلانه جاسوسی فعالیت زیادی دراعتصاب غذای دانشجویان مسلمان در کانادا داشتم. ومصاحبه های📽 متعددی بارسانه های خارجی از جمله روزنامه 📃 لوموند دراثبات حقانیت جمهوری اسلامی🇮🇷 وجاسوسی آمریکاییها در ایران داشتم.
✨بازگشت به وطن✨
درسال ۶۱باکوله باری از فنون وبااعتقادی راسخ به میهنم بازگشتم.وبعدازچندماه خدمت درجهادسازندگی،بلافاصله وارد سپاه شدم وخیلی سریع عازم جبهه ها شدم ودرمهندسی رزمی مشغول انجام وظیفه شدم.بعدازمدتی به عنوان معاونت فنی مهندسی قرارگاه خاتم الانبیاء منصوب شدم.
✨به ثمرنشستن۲۴۰۰پروژه✨
با همکاری وتلاش شبانه روزی مجموعه مهندسی ورفقام حدود ۲۴۰۰پروژه کوچک وبزرگ رو به سرانجام رسوندیم. نظیر احداث بیمارستانهای فاطمه الزهرا وامام رضا،سایتهای موشکی🚀،ایجاد پادگانهای نظامی،احداث سدهای خاکی وکانالهای انحرافی آب،نصب پلهای ثابت وشناور وصدها پروژه ی دیگر.....
هم چنین درعملیاتهای رمضان،محرم،خیبر،بدر،کربلای ۱تا۱۰،فتح ها ونصرها و....حضور جدی داشتم.
✨تشرف به خانه ی خدا یک سال قبل ازشهادت✨
درسال ۶۵به یکی از آرزوهام رسیدم😊 وبه حج مشرف شدم.البته برای مصاحبه با زاءران مسلمان راهی مکه مکرمه شده بودم.در اونجا با۱۲۰نفر از مسلمانان بلاد مختلف به زبان عربی وانگلیسی گفت وگو کردم وانقلاب اسلامی ایران رو به اونها معرفی کردم.
تواین سفر کنارکعبه فقط یه چیزی از خداخواستم واون هم پیوستن به خیل عظیم شهدا💐بود.😔وملحق شدن به رفقای شهیدم.
✨ماجرای مجروحیتم واعزام به اتریش✨
اینجاهارو دیگه از قول مادرم بخونین 👇👇👇👇👇
حاج خانم بفرمایین دیگه ریش وقیچی✂️ دست شما😊😊✋✋
✅✅✅
حاج حسن آقای ماپنج بار مجروح شده بود.ازناحیه کمر خیلی درد می کشید باید عمل می کرد.حاج آقای رفیق دوست به حسن آقا پیشنهاد دادن برای معالجه به خارج ازکشور بره
گذرنامه اش رو آماده کردن وبلیت ودلار💵هم براش تهیه کردن تا با خانومش برای درمان به اتریش بره.
تااینکه یه عده برای عیادتش اومدن منزل ما،بعداز رفتن دوستاش سریع زنگ☎️ زد به اهواز واز آقای میری سوال کردن اونجا چه خبره ؟
آقای میری هم گفتن مجلس عروسی☺️(عملیات) داریم شما استراحت کنین .
حسن آقای ماهم پرسیدن اومدنم واجبه یا مستحب
آقای میری هم گفتن:مستحب مؤکد
همونجا بود که از سفربه اتریش منصرف شد ودوباره عازم جبهه شد.
دفعه آخر که می خواست بره نذاشت آیینه وقرآن بگیرم.😔 روبوسی هم نکرد وگفت برمی گردم.😔
✨فتنه سال ۸۸ ومن✨
خب مادر گرامیم🌺 با شما صحبت کردن ممکن پدرم دلگیرشن😊😊 پس خیلی کوتاه پای صحبت پدرم هم بشینین👇👇👇👇👇
یکی از بزرگان فامیل درایام فتنه ۸۸خواب شلوغی ها وناآرومی ها👊رو می بینه که در اون بین حاج حسن ماروهم می بینه وازش می پرسه می بینی👀 دارن چه برسرمردم ومملکت می یارن😳؟؟ حاج حسن هم جواب می ده نگران نباش این مملکت،مملکت امام زمان عج💐 ومحفوظ می مونه .
بله دوستان فکر نکنین که ما شهدا شمارو فراموش کردیم نه ما زنده ایم ونزد پروردگارمون روزی می خوریم.وقول می دیم توی همه ی سختی ها کنارتون باشیم تا پرچم کشورمون🇮🇷 به دست صاحب اصلیش آقاومولامون امام زمان عج🌹🌹برسه.
فقط تامی تونین راه👣 شهدا رو ادامه بدین وتاآخرین قطره خونتون پشتیبان ولایت فقیه باشین .✋✋
✨نحوه ی شهادت✨
برای بررسی یکی ازمناطق عملیاتی در ماووت در عملیات نصر۸به اتفاق دوتن از هم رزمام که از مهندسان قرارگاه بودن عازم منطقه شدم. همین جا بود که بر اثر اصابت گلوله توپ💣 به ارتفاعات وریزش سنگها خودروی🚕 ما دچار انحراف شد. ومن هم در روزی که مصادف شده بود با شهادت امام حسن مجتبی ع🌹به آرزوی دیرنه ام رسیدم. شربت شهادت رو نوشیدم ودعوت حق رو لبیک گفتم.✋
این هم از مهمانی امشبمون که در محضر مبارک سردار مهندس آقاسی زاده 🌹بودیم.
شادی ارواح طیبه شهدا💐 وبه ویژه شهیدان مبتکر،خلاق ونخبه جنگ تحمیلی صلوات.
یاعلی✋
"امینی"
- ۹۴/۱۰/۰۶