قرارعاشقی باشهدا

مشخصات بلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدمت دوستای خوبم...این وبلاگ ، تحت عنوان "قرارعاشقی"؛
هرشب یه مهمون عزیزی از شهدا داریم که خودشونو براتون معرفی می کنن...در حقیقت هدفمون از قرارعاشقی یعنی اشنایی با شهدا .........
امیدواریم که بهترین استفاده رو ببرید.
در ضمن، کپی با ذکر صلوات می باشد.

یاعلی.

جانباز غلامعلی اذرافشان

سه شنبه, ۸ دی ۱۳۹۴، ۱۲:۴۱ ب.ظ

بسم رب الشهداء والصدیقین🌷

 

مهمانی از جنس نور

 

 شهیدان زنده 🌹جانبازان سرافراز میهن عزیزمون ایران 🇮🇷

💫💫معلم  که می‌دونست  پدرش جانباز جنگه 🚀

سعی کرد حرف‌هایی رو بگه  تا آرومش  کنه و به او دلداری بده. 

حرفهای معلم ناتموم موند  وقتی پسر  بچه به او گفت 🔹

«خوش‌بحال بچه‌های شهید! 🌹

آخه اونا  ناراحتی پدرشون  را هرروز نمی بینن 😔

💠د ر روز 23 تیر ماه 1321 در  شهر 🏙 تهران به دنیا اومدم 

شغل پدرم مکانیکی 🔧🔩 و  مردی بسیار ساده و مومن بود

یه خونواده 7 نفره  و مثل خیلی از خونواده های  دیگه  تو فقر و تنگدستی زندگی رو گذروندیم 🔹

تو سن نوجوانی 👲 به سختی کار میکردم و  شبانه 🌙⭐️درسم میخوندم  البته تا ششم ابتدایی .

سلام دوستان خوش اومدین

غلامعلی آذر افشان هستم

💠 پدرم سالخورده 👴 بود توان کار کردن نداشت

 و نمیتونست خرج زندگی رو دربیاره

 با احساس مسئولیتی که در مقابل خونواده ام داشتم ترک تحصیل کردم و بصورت تمام وقت در یه تعمیر گاه 🔧🔩 خودرو 🚗 مشغول به کار شدم .این مهارت رو بعدها در طول جنگ 🚀 تحمیلی در خدمت و در مرکز پشتیبانی قرارگاه خاتم الانبیاء بکار بردم .مکانیکی رو پدرم بهم یاد داد 😘

پدر و مادرم اهل نماز و دین دار بودن .

تو کودکی 👶خیلی گوشه گیر و بی آزار بودم

یادمه یه چکمه ای 👢 داشتیم یه بار من استفاده میکردم یه بار آبجیم 😉

💭💭زمان قبل از انقلاب دوستان انقلابی زیادی داشتم 💫💫

 

مطمئن بودم ظلم 👿 حکومت پهلوی یه روزی تموم  میشه

 

از سال 42 تا  بهمن 57 در راهمیمایی ها تحصن ها و مجالس سیاسی و مذهبی شرکت و با استفاده از خودرو 🚕 شخصی اعلامیه 📇 و نوار 🎞  سخنرانی امام خمینی ره رو پخش میکردم 👍

در مسجد محمدیه واقع در خیابان پیروزی  با متولی مسجد حاج آقا حجت الاسلام فخر

در اداره امور مسجدو پایگاه فعالیت داشتم 👌🍀

و بعدها با تاسیس مسجد فرشته در شمیران فعالیت خودم رو گسترش دادم

در سال 1359 وارد گروه جنگهای 🚀💣 نامنظم دکتر  چمران شدم و از

 

 🔹تاریخ 1359/6/31 زمان آغاز جنگ 🔹

🔸تا تاریخ 1367/5/27 پایان جنگ🔸

 و پذیرش قطعنامه 👌حضوری مستمر  در صحنه دفاع 👊 مقدس  داشتم 🌺

بلههه دوستان  قرار عاشقی 💚

جونم براتون بگه همون طور که قبلا هم گفتم 💫

در سال 1363 در منطقه عملیاتی جنوب  مسئول تعمیر گاه 🛠 خاتم الانبیاء شدم 

در مدتی که در جبهه حضور داشتم  2 بار با گاز خردل مجروح 😷 میشم

بار اول در جریان عملیات🔹 خیبر در سال 62 و بار دوم در🔻🔺 عملیات والفجر 8 در سال 64 .

ابتدا در بیمارستان 🏥 خسرو آباد و سپس در بیمارستان فاطمه الزهرا  آبادان بستری

  و بعد از اون منو  به تهران منتقل کردن

بارها مورد عمل جراحی 💉 ریه قرار گرفتم و در حال حاضر هم با کپسول  اکسیژن زندگی میکنم😞

🔷داداش کوچیکم حاج محمد متولد دوم بهمن 1336 هم جانباز شیمیایی 😷 هستن و اکنون هر دو  با هم زندگی میکنیم

البته ریا نباشه هااا 😉

اما من و داداشی با کمک چند خیر دیگه تا حالا موفق شدیم 5 مدرسه 🏢 خیریه بسازیم .

🌷گوشه ای از زندگی پر رنج و محنت  شهدای زنده و یادگاران  هشت سال دفاع مقدس🌷

 

افلاکیان

  • سرباز گمنام

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی