قرارعاشقی باشهدا

مشخصات بلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدمت دوستای خوبم...این وبلاگ ، تحت عنوان "قرارعاشقی"؛
هرشب یه مهمون عزیزی از شهدا داریم که خودشونو براتون معرفی می کنن...در حقیقت هدفمون از قرارعاشقی یعنی اشنایی با شهدا .........
امیدواریم که بهترین استفاده رو ببرید.
در ضمن، کپی با ذکر صلوات می باشد.

یاعلی.

جانباز کرمعلی رعوف

سه شنبه, ۸ دی ۱۳۹۴، ۱۲:۳۷ ب.ظ

 

🌺بسم رب الشهداء والصدیقین🌺

 

قرارعاشقی🕗🕗

 

مهمانی از جنس نور✨✨

به قول رهبرمون شهیدان زنده

جانبازان سرافراز میهن پهناورمون

سرو🌲قامتی از خطه ی خراسان.....

خب بس دیگه برو بی زحمت کنار خودم زبون دارم بلدم از خودم چیزی بگم😜

سلام

گفتم سلام جواب سلام واجب ها😊

بنده کرمعلی رؤف هستم ازشهرستان شیروان🌌

با سابقه حضور ۱۸ماهه در جبهه های حق علیه باطل،

ازجنوب تاغرب تازه

درشرق هم درمرز افغانستان درجنگ باشوروی حضور داشتم.

دوستان ورفقایی💐 که بامن در ارتباطن می گن خیلی آدم ساده وصمیمی هستم.بی ریا😜وکلا آدم آرومی هستم.

نگین برو🏃 بابا این که داره همش از خودش تعریف می کن خوب چه کنم  رفقا لطف دارن وگرنه من که خودم قبول ندارم.😂

می گن شمرده،متین وحساب شده حرف می زنم که گویا انگار نه انگار۳۳سال روی ویلچر🚴🚴نشستم.

بابا چه کار می کنی گفتم ویلچر عکس دوچرخه می زاری.......

این قرارعاشقی ها هم اذیت می کنن آدم رو ولی نه بچه های خوبی أن زحمت می کشن😊😊

همین اول کار حالا که اینقدر خوب پای صحبتام نشستین یه خاطره از دوران انقلاب👊براتون بگم

زمانی که امام ره رو به ترکیه🇹🇷 تبعید کردن امام یه جمله معروفی  گفتن اونم این بود

"فرزندان من درگهواره ها هستند"

اون موقع من ۸سال داشتم.

۱۰سال بعد درسال۱۳۵۷هنگامی که راهپیمایی می کردیم من همراه با شهید خوشقامت🌹 جلوتر از بقیه افراد بودیم،یه عده سرباز از قوچان آورده بودن که ما رو محاصره کردن راستش رو بخواین روز سختی بود.همه رو دستگیر کردن مردم رو کتک👊 می زدن،خیلی ها رو هم سوار جیپ🚕 کردنو بردن.

اما منو نتونستن بگیرن حتی توی بازرسی بدنی هیچ اعلامیه ای📜 ازمن پیدا نکردن.

شهیدخوشقامت🌹 که اولین شهیدانقلاب درشیروان بود وشهیدتقی زاده🌹 درکنارمن شهیدشدن.

 

امابریم سرداستان مجروحیتم

آخرین مرتبه(سومین بار)که به منطقه اعزام شدم در اولین روز تابستان سال۱۳۶۲بود هوا هم خیلی گرم بود.

آقا ما روی تخت محل خدمت وپایگاهمون خوابیده بودیم.عجب خواب خوب وشیرینی هم بود.😀 درعالم خواب دیدم که پاهام سوزش برداشته ودارم ناله می کنم. تا اینکه سیدی🌹نورانی اومد بالا سرم،خب من می خواستم به احترام این سید ازجام بلند شم اما به ایشون گفتم که توانایی بلند شدن رو ندارم. این سید هم نامه ی نوشته شده ای رو امضاکرد وبه پام بست. نامه رو نگاه کردم وناگهان از خواب بلند شدم.

(دیگه کنجکاوی نکنین از محتویات داخل نامه چیزی نمی تونم بهتون بگم😜)

آخ آخ آخ داشت یادم می رفت اینم منم 👆👆آقا کرمعلی😊😊 ]

روز بعدهمین ماجرای خواب دیدن، یه دستگاه مین یاب برداشتم ورفتم به دنبال خنثی کردن مین،چشمتون روزبدنبین توهمین هنگامه دستگاه ما یه مین پلاستیکی ساخت اسراییل رو شناسایی نکرد ومنفجر💣شد.

ومن به داخل گودالی پرت شدم وسه مرتبه باصدای بلند فریادزدم

🌺یاحسین ع

🌺یاحسین ع

🌺یاحسین ع

به به چه حالی کردم اون لحظات با فریاد زدن نام اربابم....

 

باتوجه به دود🌪بلندشده از انفجارمین رفقام از پایگاه به کمکم اومدن ولی من اجازه نزدیک شدن اونهارو به خودم ندادم چرا که ترسیدم تعداد بیشتری مین پلاستیکی وجود داشته باش.

تواین انفجار💣 دوپای  خودمو هم چنین انگشتای🖖 یک دستم رو از دست دادم وبخش زیادی از بدنم سوخت.حدود۷ساعت از یک بیراهه منو به میاندوآب بردن واز اونجا توسط آمبولانس🚑 به تبریز بردن وبعد از دوماه به بیمارستان دکترچمران تهران منتقلم کردن

اینطور شد که شدم جانباز بالای۷۰%

یه خاطره از پایان جنگ هم براتون بگم یکم بخندین😂😂

زمانی که جنگ👊تموم شد وامام🌷راحل قطعنامه رو پذیرفتن من از تلویزیون متوجه این موضوع شدم.شاید باورتون نشه اینقدر گریه 😭کردم که خدا می دونه دست آخرهم خودمو به دیوار کوبیدم 🤕وبی هوش شدم.....😳

خب ولی بعدازمدتی باخودم فکرکردم😇 کرمعلی یعنی تو ازامام بیشترمی فهمی حتما مصلحت بوده که امام پذیرفته واز حق نگذریم این جمله امام هم خیلی بهم آرامش داد👇👇👇👇

"قبول قطعنامه ازنوشیدن جام زهر برای من کشنده تر است"

 

ازهمه جا گفتم براتون بی معرفتی از خانومم چیزی براتون نگم نگین چقدر کرمعلی زن.....😂😂😂

من قبل اینکه مجروح بشم ازدواج کردم وزمانی که به جبهه رفتم یک فرزند پسر👶 داشتم.که این خانوم🌹 محترم ما براش هم پدربود هم مادر.....

وایسا وایسا ببینم😳 چرا کنار اسم خانومم یک گل گذاشتی

باید دست گل بزاری داری پشیمونم می کنی که باشما قرارعاشقی ها مصاحبه کردم ها😜😜😜

نه شوخی کردم

این خانوم💐💐ما ازهمون اول ازدواج خیلی وفاداربود. حتی یه وقتایی پیش می یومد که من در هفته سه بارعمل جراحی😔داشتم وهربارمانند یک پرستار درکنارمن بود. خودمونیم سخت زندگی با مردی که ۴۰بارعمل شده و۲۸ باربیهوشی رو تجربه کرده باش واقعا نمی دونم چه طور باید ازش تشکر🙏کنم.

9

اما در پایان یه صحبتی هم باشماجوانها داشته باشم بازنگید این کرمعلی ازشیروان اومد وقت🕖ماروگرفت وهیچی نگفت ورفت👇👇

به نظرمن شماجوانهای امروز ازجوانهای زمان ماخیلی بهترید وهمیشه درصحنه هستید. مرحبا👏👏👏🌹🌹

باساخت وتولید انرژی هسته ای وتجهیزات هواپیمایی وسلاح های پیشرفته ثابت کردید جزء بهترین ها دردنیا هستید ومن به شخص ازشما خیلی خیلی ممنونم.🙏🙏

 

خب یکمم از بحث روز باهاتون حرف بزنم.

ببینیددررابطه با سوریه نگید که چرا ما داریم کمکشون می کنیم.اگه یادتون باش زمان جنگ👊تنها کشوری که به ما کمک می کرد وتنهامون نگذاشت سوریه🇸🇾 بود،اگر به من جانباز اجازه بدن باهمین ویلچردرسوریه می جنگم چرا که دشمنان سوریه دشمنان ما هم هستند.

راستی یادم رفت بهتون بگم یه کتابی هم من نوشتم به قلم خودم به اسم

"پاهای بی قرار من" وقت کردین بخونین خوشحال می شم.

خب از اینکه باصبروحوصله پای صحبتهام نشستین ازهمتون سپاسگذارم🙏🙏🙏

شادی روح امام راحل وارواح طیبه ی شهدا💐صلوات.

یا حق👋👋

 

"امینی"

 

  • سرباز گمنام

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی