شهید حبیب الله افتخاریان
🕗ساعت به وقت عاشقی👇
💕قرار عاشقی💕
🍃عشق یعنی حمدآن معشوق پاک
🍃ناله های عاشقان سینه چاک
👤سلام به همه دوستان و بزرگواران عزیز👋💐
دعوتنامه💌 شما به دستم رسید!
و حالا من اینجا هستم در ثانیه های عاشقی با شما عشاق الله
من حبیب الله افتخاریان هستم✋🌹 معروف به "ابوعمار" و درسال ١٣٣۴ در شهرستان بهشهر(استان مازندران)به دنیااومدم. ]
البته پدرومادر بنده اصالتا دامغانی بودند اما من در بهشهر به دنیااومدم و بزرگ شدم😊
متاسفانه از همون کودکی طعم تلخ یتیمی چشیدم😔 و پدر عزیزم رو در سن۴سالگی از دست دادم...اما عمو و زن عموی عزیزم با لطف و مهربونی خودشون زیر بال و پر ما(من و برادرم محمد )رو گرفتند و حساااابی یتیم نوازی کردند👌
باوجود محبتهای این دوعزیز❣❣ بازهم لازم بود تا مابرای کمک به مادر فداکارمون💞 روزها کار کنیم🛠⚙🔩 و در مدارس شبانه درس📚📝 بخونیم.
دوران دبستان و دبیرستان رو با لطف خدای متعال در همان شهرستان محل تولدم به پایان رسوندم☺️🖐
بعد از گذشت دوران نوجوونی👱 و رشد در فضای فاسد و ظلم و💀 بی بندباری قبل از انقلاب، مبارزات سیاسی😒✌️✊ خودمو
سال ۵۶ ، به خاطر تحت تعقیب بودن توسط ساواک، مجبور شدم به کشور آلمان مهاجرت کنم.
و در همونجا در دانشکده ای در رشته ی "دندانپزشکی" مشغول به تحصیل شدم💉
وقتی خبر هجرت 📡 امام خمینی به نوفل لوشاتو رو شنیدم، درس و دانشگاه رها کردم و راهی فرانسه شدم👣
اونجا بود که از رهبرکبیرانقلاب🇮🇷 کسب تکلیف☝️کردم و با اجازه ایشون بارهاکردن سنگر دانشگاه با در عرصه جهاد و دفاع گذاشتم.(باتوجه به اقتضای شرایط موجود)
با اذن رهبرم، جهت یادگیری فنون نظامی🔫🔎 خدمت دکترچمران😍 به فلسطین و لبنان رفتم.
با ورود امام خمینی✨💫✨ در١٢بهمن سال۵٧ به ایران،
من هم به کشورم برگشتم و مدتی بعد در سپاه پاسداران مشغول شدم✊
میدونید دوستان🤔 وضعیت اجتماعی جامعه برای من خیلی مهم بود!!!
اینکه یک جامعه مذهبی و اسلامی به معنای واقعی کلمه داشته باشیم😌☝️
برای رسیدن به این امر هم یکسری کارها مثل :
🔺برگزاری کلاسهای تجوید و روخوانی و تفسیر قرآن
🔺نهج البلاغه
برای اهل محل در مسجد قبل از انقلاب،
و همچنین همین کلاسها برای دانشجویان و بسیجیان و پاسداران(در اصفهان)، بعداز انقلاب میگذاشتم
ریا نباشه☺️ طبعی در شعر📖 و دستی هم در نویسندگی📝 داشتیم.
از زمان طاغوت نویسندگی و شعر طنز رو شروع کردم که چندتایی مثل "بره فضوله" و "نماز" و...چاپ شده!!
با شروع جنگ ، من هم مثل باقی برادرهای رزمنده راهی👣 جبهه شدم.
افتخار خدمت در :
سپاه بندرترکمن
و همچنین تیپ٢۵کربلا(محورهای جنوب)
و سپاه مریوان و بانه در کردستان را داشتم
سرانجام بعد از بازگشت از سفر حج🕋 در بمباران هوایی🛩 رژیم عراق درتاریخ:۶٣/١٢/١٩ در سن"٢٩سالگی"، براثر اصابت ترکش، در منطقه مریوان، آسمونی شدم😇❣❣❣❣❣
به نظر من شهادت، میثاقیست که انسان با روح پاکش در محراب با خداوند بسته و با خونش در صحنه پیکار به عمل می آورد.
شهادت عزیزترین و زیباترین صفات انسان است و خون
شهید گرانقدرترین و عزیزترین هدیه انسان به خداست
سادات🌹
- ۹۴/۱۰/۱۱