قرارعاشقی باشهدا

مشخصات بلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدمت دوستای خوبم...این وبلاگ ، تحت عنوان "قرارعاشقی"؛
هرشب یه مهمون عزیزی از شهدا داریم که خودشونو براتون معرفی می کنن...در حقیقت هدفمون از قرارعاشقی یعنی اشنایی با شهدا .........
امیدواریم که بهترین استفاده رو ببرید.
در ضمن، کپی با ذکر صلوات می باشد.

یاعلی.

شهید جانعلی اسفندیاری

سه شنبه, ۶ بهمن ۱۳۹۴، ۱۰:۳۵ ب.ظ

💞بسم رب الشهدا و الصدیقین💞

 

قرار عاشقی

 

دیدار یار لایق امثال ما نبود/ گفتندنیست هیچ نگاری در این دیار/گشتیم و یافتیم ولی مال ما نبود/ گم کرده ایم راه و دروغ است هر که گفت/آن چشم هات عامل اغفال ما نبود/ امسال هم گذشت به هر حال بگذریم/امسال هم گذشت ولی سال ما نبود😔😔

امشب🌙💫 هم در خدمت یکی از دوستان شهیدمون هستیم🙏😇

سلام دوستان گلم🌹 ممنون از دعوتتون جانعلی اسفندیاری هستم😊1341، بخش میاندرود شهرستان ساری

💞سال1341 بود که در خانواده ی کشاورز🌾🍃ما فرزندی متولد شد👶 که باعث شعف اعضای خانواده شد😊 از همون ابتدای تولدم مسبب شادی بودم😉

دوران کودکی و رو در روستامون سپری کردم از همون دوران به نماز و دستورات الهی📿 اهمیت میدادم در اوقات فراغت هم کمک حال پدر کشاورزم بودم

برای ادامه ی تحصیل📕در مقطع دبیرستان راهی شهرمون شدم

تعریف از خود نباشه ها☺ اما همیشه سعی می کردم مثل محروم ترین افراد زندگی کنم

💞هر چی آگاهیم🤔 نسبت به مساعل اسلامی بیشتر میشد احساس غربت بیشتری می کردم😔 اجتماعات مختلف فرهنگی رو تشکیل دادم و جوانان رو دور هم جمع کردم بالاخره تو همین جلسات📝 به جرم داشتن اعلامیه منو دستگیر کردند اما چون مدارک کافی نداشتند بعد از مدت کوتاهی آزادم کردند😀

💞بعد از آزادیم😄 فعالیت هام رو دقیق تر و حساب شده تر شروع کردم📜📃🗞

اردیبهشت59 به تهران🌠رفتم و تو ستاد مشترک سپاه به عضویت سپاه پاسداران در اومدم🇮🇷

مدتی در تهران بودم و از اعضای فعال مهدیه ی تهران هم بودم😊

در 59/4/3 داوطلبانه به سیستان و بلوچستان اعزام شدم تا شاید بتونم از توطیه👊 های شبیه کردستان در اونجا جلوگیری کنم👊🔫

💞مجاهدت های ما ادامه داشت تا این که8 شهریور 60 فرا رسید😊

اون روز🌞 انگار همه ی دوستام می دونستن😌 که چی میشه

ماشین🚓 کنار درب سپاه با7 سرنشین مسلح🔫به سرپرستی من آماده ی حرکت شد

ماموریتمون هم رفتن به میدان تیر🔫  برای آموزش در حوزه ی استحفاظی زاهدان بود

💞گویا بعد از چند لحظه🕐 دیگه کسی منو ندید

مدتی گذشت اما خبری از برگشتن من نیومد🔇👂

ساعت🕚11 شب رو نشون میداد💫

یک هفته گذشت📆

ظهر جمعه بود که خبر دادن یاران گمگشته رو پیدا کردن اما با بدن های برهنه و لباس های چاک چاک😔😔

با بدن های گلوله خورده ای که حکایت از فرق شکافته ی علی اکبر(ع) میداد با بدن های پاره پاره ای که حکایت از بدن شهیدان کربلا می کرد💫

💞یاران امام را در دشت قرقروک در 70 کیلومتری زاهدان در بیابان نزدیک به مرز پیدا کردند😔🌷

و فرداش اجساد پیکر مطهر و خونین 6 گلگون کفن اسلام رو امت مسلمان به دوش کشیدند💫

💞

دیگر ای مادر به دنبالم نگرد/ قلب گرمم خاک شد در گور سرد/ دیگر نیست این خاک سیه ماوای من/ آسمان ها باشد اکنون جای من


💞چه طعم خون که به این کام ها چشیده شود/ چه چشم ها که از حدقه برون کشیده شود r

💞اینم بخشی از وصیت نامه ام📜📜👇👇

اکنون که با چشمانی باز👀 و قلبی پاک💞 به یاری الله📿 به دنبال رهبر بیدار دل و آگاهم بت شکن زمان خمینی کبیر #شهادت را به عنوان هدف مقدس برای تداوم انقلاب و صدور آن به اقصی نقاط عالم و برپایی حکومت عدل جهانی حضرت مهدی(عج) را انتخاب کرده ام از خانواده ام می خواهم که برایم ذره ای ناراحت نباشند.


💞شهادت با بصیرت روزی همه ی شما عزیزان😇

 

💞🌹شادی ارواح طیبه ی شهدا علی الخصوص شهدای مدافع حرم صلوات💞🌹

💞🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم💞🌹

 

التماس دعا🙏

 

یا علی

معافی

  • سرباز گمنام

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی