بیایم بریم یه جای خوووب..
✨بسم رب الشهدا والصدیقین✨
قرارعاشقی❣
دنیا مشتشو باز کرد؛
شهدا "گل"🌹 بودند و ما "پوچ".
خدا آنها رو برد و زمان ما رو...😔
سلام رفقا✋🏻امشب مهمون نداریم خودمون میخواییم بریم مهمونی؛
کجاااا؟؟😳
بیاین تا براتون بگم..😉
اومدیم جایی که هروقت میومدم،هیچ حسی نسبت بهش نداشتم😔 درست بر خلاف شماهااا که همیشه اینجا حالو هواتون اسمونی میشه😭،
⁉️⁉️حتما از خودتون می پرسین اینجا کجاست...🤔
خورشید اینجا عشق اینجا گنج اینجاست🌹
مهمانسرای کربلای پنج اینجاست ✨
این خاک گلگون تکه ای از آسمان است ❣
اینجا عبادتگاه فوجی بی نشان است🍂🇮🇷
درسته رفقای گلم اینجا شلمچه ست...❣
جایی که شهید اوینی می گفت؛
#بوی_چادر_خاکی_مادرم_زهرا را می دهد..📿
قبل ورودم به احترام خون شهدایی🌹 که اینجا ریخته شده کفشامو 👟👟در اوردمو اذن دخول گرفتم...✋🏻📿
خاکش حس ارامش بهم میداد..❣
تو فکرو خیال خودم بودم 🤔که یهو یکی با یه ظرف گل گفت :
👤کی پشت چادرمون یا زهرا مینویسه ؟؟
بی اختیار گفتم من ✋🏻من✋🏻😊
عههههه یادم رفت بگم😰؛اون شب شب شهادت حضرت زهرا بود؛
مداحه روضه حضرت زهرا رو میخوند...😔
همش می گفت شماااهااا بدون دعوت امشب اینجا نیستین خانم به یه دلیلی کشوندتتون اینجا شب شهادتش تو شلمچه✨
همه گریه می کردن 😭اما من هیچ حسی نداشتم😒...
نمیدونم چرا ...😔
اما ....
یهو یادم افتاد یکیو کم دارم تو زندگیم😱؛بغضم ترکید😭...
تو دلم داد کشیدم و گفتم خانوووووووم...من چه گناه بزرگی کردم که روضه هات رو من تاثیر نداره؟؟؟؟😭
زار میزدم و میگفتم خانووووووووم چرا محبت شما تو دلم نیس؟😭😩
چرا با اومدن اسمتون اشکم در نمیاد؟؟😭😫؟
خانووووم شهدا شمارو داشتن منم محبت شمارو میخوااااااام.....
زار می زدمو تو دلم میگفتم...به هق هق افتادم..😭
خانوووم من محبت شمارو کم دارم...😭
ای شهداییی که تو این شب دعوتم کردین اینجاااااااا..من محبت خانومو میخواااااااااام...😭
یهو یکی گفت :
👤چرا انقدر داد میزنیوگریه میکنی 😡ارومم میتونی گریه کنی هااا؟😒
تو دلم 💔گفتم تو میفهمی محبت زهرا رو نداشتن ینی چی؟😭
میفهمی؟ نه،چون داریش...هیچکی نمیتونست ارومم کنه...هیچکی...😔
همونجا یه تصمیمی گرفتم 🤔؛اون هم این بود👈🏻👈🏻که هرکار خیری می کنم هدیه کنمش به حضرت زهرا..👉🏻👉🏻
الان می فهمم زهرایی شدنم اتفاقی نبود...✋🏻
دوستان حالتون عوض شد،ماروهم دعا کنید..😔🌹
التماس دعا،یاعلی✋🏻
#صلوات
#ارسال_شده_از_مهر
- ۹۵/۰۱/۰۶