قرارعاشقی شهید مصطفی ابراهیمی مجد
بسم رب الشهداء و الصدقین🌹
💞قرار عاشقی💞
👤عرض سلام و شب به خیر خدمت رفقای عزیز👋🌺
باز هم قرار عاشقی و باز هم مهمانی از بهشت
زیاد منتظرتون نذارم!
باهم بریم سراغ مهمون امشبمون
🌼سلام✋لطفا خودتون برای ما معرفی کنید:
سلام دوستان✋🏻
من مصطفی ابراهیمی مجد هستم.😊
🌷 مهرماه سال ۱۳۳۳ تو جنوب شهر تهران تو خیابون ۱۷ شهریور بدنیا اومدم؛
😍تو دوره جوونی با معارف اسلامی آشنا شدم و تو دانشکده کشاورزی 🌾 ادامه تحصیل دادم تو همونجا هم انجمن اسلامی رو تشکیل دادیم
و به دوستان دانشجو دیگه ام معارف اسلامی 📚رو آموزش میدادم که استادای مذهبی من هم خیلی تشویقم👏میکردن😃
تازه ورزشکارهم بودم⛹🏻
عاشق😍 دوچرخه سواری 🚴 بودم
همون روزا تو یکی از مسابقه های دوچرخه سواری🚴 اول شدم? 🏅
تو اوج مبارزات👊مردم میهن اسلامی مان🇮🇷من سرباز نیروی هوایی 👮تو پادگان دوشان تپه بودم که مردم پادگان رو گرفتن منم اون روزابه صف انقلابی ها✌پیوستم شبو روز برای انقلاب✌کار می کردم.
اون وقتا که منافقا و گروهای دیگه می گفتن روحانیا به دین ناصالحن 😡وشما تحصیل کرده این برین خودتون قرآنو نهج البلاغه رو بخونین هرچی فهمیدین دین شماست😳😶
خیلیا منحرف شدن 😰اما چون من عاشق💝امام خمینی و امام زمان(عج) بودم تونستم ایمانم رو حفظ کنم..🙏🏻 خداروشکر.
انقلاب که پیروز شد،با شهید چمران اشنا شدم. و تو دفترش برا جمع آوری اطلاعات از کارهای خائنانه منافق ها همکاری می کردم البته بشکنه کمر ریا😉
جمعه ششم تیر ماه شب نیمه شعبان ،شب تا صبح به عشق💝 مولا و صاحبم کارکردم همونجا جمال✨ دلربای صاحبم رو دیدم چه حال خوب و وصف ناشدنی داشتم 😢😍🌹
با شروع جنگ تحمیلی💣🔫با شهید چمران رفتیم اهواز ،با همکاری هم ستاد جنگ های نامنظم رو تشکیل دادیم و اونجا کارگاهی ساختیم و بخاطر استعدادی که داشتم تو ساختو تعمیر اسلحه🔫 و ساخت سنگرهای بتونی موفق شدم ✊🏼😃
تو گروه تخریب هم تجربیات زیادی داشتم 😃
برا اولین بار با طرح شهید چمران موفق شدیم موشکای زمینی و آبی رو بسازیم که این ها برا این بکار می رفت که رود کرخه رو تو دشت جاری می کرد تا تانکهای دشمن 👹به گل بشینه دشمن 😃👹هم سد خاکی درست می کرد تا تاناک هاش به گل نشینه اما من با این موشک ها 🛩🚀سداشون رو خراب می کردم.✊🏼😃
اینم 👆👆👆👆یه عکس یادگاری باشهید چمران ومن که دولا شدم در حال کارم
🌺بعدها موشک هایی رو ساختم برا خنثی کردن مین💣و قطعه سلاحهای دیگه مثل سوزن خمپاره انداز و توپهای ۱۰۶ و خمپاره 120
بعد شهادت🌷شهید چمران ستاد جنگ های نامنظم با سپاه یکی شدو منم مهارت های ساخت موشک رو به اون ها آموزش میدادم بیست و ششم شهریور ۶۰ که رفته بودم تا موشکی رو ساخته بودیم تو منطقه عملیاتی دارخوین آزمایش کنیم یه مشکلی پیش اومد و موشک منفجر شدو منو یکی از همراهام پر کشیدیمو به شهید چمرانو دیگه یاران شهیدم پیوستم🌺
این هم مزارم و نوشته روی سنگ قبرم👆🏻👆🏻
این هم👇👇👇👇بخشی از وصیت من به شما😊
👈در این روزها خداوند بزرگترین لطف را بر ملت ما کردهاست و اسباب مرگ و لقاء خود را برای ما فراهم ساخته است و مبادا که غافل باشید
👈خدایا تو را شکر می کنم که عشق مهدی(عج)در دل من جای دادی خدایا تو را شکر می کنم که مرا به زیور ایمان آراستی
👈بگذارید بعداز مرگم بدانند که همانطور که اساتید بزرگمان می گفتند :«نوکر محال است صاحبش رو نبینه من نیز صاحبم را محبوم را دیدار کردم 😍😢
🌹شادی روح منو دوستای شهیدمو امام عزیز صلوات🌹
نمازی فرد
- ۹۵/۰۱/۱۱