قرارعاشقی باشهدا

مشخصات بلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدمت دوستای خوبم...این وبلاگ ، تحت عنوان "قرارعاشقی"؛
هرشب یه مهمون عزیزی از شهدا داریم که خودشونو براتون معرفی می کنن...در حقیقت هدفمون از قرارعاشقی یعنی اشنایی با شهدا .........
امیدواریم که بهترین استفاده رو ببرید.
در ضمن، کپی با ذکر صلوات می باشد.

یاعلی.

شهید محمدمهدی حمیدی

جمعه, ۶ فروردين ۱۳۹۵، ۱۲:۰۵ ب.ظ

بسم رب الشهدا و الصدیقین✨

قرارعاشقی❣

🌴 تقدیم به سردار شهید محمد مهدی حمیدی...

به قربان قدت مهر و زحل ها

ومن درگیر عشقت از ازل ها

قدم آهسته تر بگذار بر دل

فتاده بین عشاقت جدل ها

میان سیل مشکل ها نگاهت

زده بر دست کل راه حل ها

شهادت را میان آرزوها

تو گلچین کردی از خیرالعمل ها

ودر کرب وبلای ده چشیدی

در عاشورای آن شهد عسل ها *

که می پرسد دلیل عاشقی را

که خونت برتراست از مستدل ها

تو تنها لاله گون کردی بهاری

وشک افتاده در ضرب المثل ها

اگر چه سالها جسمت نه اینجاست

رسیده روح تو تا لم یزل ها

مرا جامیدهی آیا که باشم

همین گوشه کنارت..این بغل ها

هوای تو دوباره کرده این دل

من و یک بغض و آه و...این غزل ها...

 

س.یعقوبی

✨ با سلام ✋🏻خدمت همه عزیزان وتبریک سال نو 🌹

 

امیدوارم که سال جدید ،سال خوبی برای همه عزیزان وبزرگواران باشه ،همراه با ظهور مهدی فاطمه(عج)✨

امشب هم با یک قرار عاشقی ❣ویک مهمان عزیز دیگه در خدمت شما هستیم 😊

البته بگم امشب تعداد مهمونای عزیز زیاد هستش ماهم بدون هیچ مقدمه ای میریم به سراغ این عزیزان😃👇🏻

 

سلام دوستان✋🏻😊 من محمد مهدی حمیدی هستم

متولد ۳/۱/۱۳۴۶ شهرستان نیشابور روستای حسن اباد🌸

دوره ابتدایمو تو مدرسه نوید تو مشهد مقدس✨ گذروندم ؛دوره راهنمایی به مدرسه خواجه نصیر الدین طوسی رفتم؛

ولی به دلیل مشکلات اقتصادی😓 مجبور شدم برم سر کار به خانواده کمک کنم 👏🏻😃

البته بگم ها ☝🏻️تو دوران کودکی قبل از رفتن به مدرسه پدر بزرگوارم زحمت کشیدن قران خوندن رو بهم یاد دادن (دستشون درد نکنه☺)

خلاصه، ماهم روز می رفتیم کار گلدوزی وخیاطی شب ها هم کلاس قران، مسجد، نماز ،همیشه هم سعی میکردم برا نماز برم مسجد جماعت بخونم✨ ؛اخه ثوابش بیشتره 😍

با وجود سن کمم بیشتر وقت ها تو تظاهرات شرکت میکردم ✊🏼🏼

به پاسداری خدمت به اسلام هم علاقه زیادی داشتم❣

اولین باری که رفتم جبهه ✨سیزده سال بیشتر نداشتم ؛چند ماهی هم به عنوان بسیجی ؛چند ماهی هم به عنوان پاسدار خدمت کردم  🏻😊

 

چند باری هم مجروح شدم 🤕

تو عملیات کربلای ۵ تو جاده شلمچه زیر اتیش 💥مستقیم دشمن تانکهارو جابه جا میکردم 👏🏻که مجروح شدم😩 ولی بازم به کارم ادامه دادم🏼😃

با برادران بسیجی رابطه خوبی داشتم 😍فرماندها هم هرچی میگفتن میگفتم چشم 👏🏻

اگه ریا نباشه با اینکه سنم کم بود سوادم کم داشتم اما تو مدت زمان کمی تونستم بشم معاون فرماندهی گردان زرهی در لشکر ۵ نصر ✋🏻😃

البته اینها همه به خاطر لطف خدا واهل بیت بود✨❣

حالا با اجازه شما بزرگواران بریم سراغ دیگر عزیزان که وقت خیلی کمه 😊

اول هم از پدر بزرگوار اقا محمد دعوت میکنیم که خاطره خودشون برای ما تعریف کنن..😊👇🏻👇🏻

👤با عرض سلام خدمت همه بزرگواران✋🏻

دوستاش میگفتن حاج اقا ،محمد مهدی رو داماد کن.❣

 ما هم به خواست خودش رفتیم خواستگاری دختر برادرم💞

 

وقتی به برادرم گفتم ،ایشون استخاره کردنو بعدشم قبول کردن

بعد از ازدواج 💍💍به ما گفتن: استخاره کردم جوابش این ایه بود👇🏻👇🏻

 «❣««من المومنین رجال صدقوا ما عاهدوا لله علیه...»»»❣

 که فهمیدم مهدی شهید 🕊میشه وبه خاطر همین سریع قبول کردم😍

مادر بزرگوار بفرمایید ؛😊👇🏻👇🏻

🌸با نام یاد خدا🌸

 

بعد از این که خبر شهادت پسرم شنیدم اصرار داشتم به سرد خونه برم ؛غروب بود که مارو بردن سردخونه وقتی رسیدم انگشترش 💍دستش بود انگشتر وگرفتم به پسر بزرگم👤 دادم و از خدا خواستم که این هدیه رو از طرف من قبول کنه😊🌹

همرزم شهید جناب اقای کیمای👇🏻

👤یک روز اقا مهدی منو صدا کردو گفت من سه تا ارزو دارم ؛

گفتم بفرمایید :

گفت: اول☝🏻️ اینکه امام عزیزم رو دیدار کنم

دوم✌🏻 برم کربلا😍

سوم هم شهید بشم 🕊🌹🇮🇷

با شنیدن ارزو سوم گفتم ان شاالله به دو ارزو اول برسی ولی الان برای شهادت زود هستش امام وانقلاب به شما نیاز دارن 😊

خندید گفت😅

منظورم این نیست بدون اینکه کار مثبتی انجام بدم شهید بشم ولی میخواهم اجر کار هایم ومزدش شهادت باشه...😊🏻

 

جناب اقای حجی پور 👇🏻👇🏻😊

🌸به نام خدا🌸

یکی از ارزو های اقا مهدی این بود که به دیدار امام بره😍

تو منطقه طرخی به عنوان دیدار با امام برگزار شد ؛

هر گردان سهمیه داشت از گردان ماهم اقا مهدی انتخاب شد❣

 بعد از شنیدن این خبر از خوشحالی شروع کرد به گریه😭 رفت داخل چادرش بعدش امد گفت میخواهم به جای خودم ابو سراج رو بفرستم خیلی تعجب کردم ابوسراج یکی از مجاهدین عراقی بود که به ما کمک میکرد وکلی هم زخمت میکشید...🌹

گفت اخه ما به هر حال مرخصی میریم خانواده مون رو میبینیم ولی این بنده خدا کسیو نداره اگه ایشون برن هم روحیه میگیره هم حال و هواش عوض میشه...💞

 

وقتی به ابو سراج گفتیم کلی خوشحال😍 شدگفت این یکی از ارزو های من بودکلی از اقا مهدی تشکر کرد

خب چند تا خاطر دیگه هم از اقا مهدی داشتیم که وقت نشد 😔دیگه به بزرگواری خودتون ببخشید😥

اقا مهدی در اخر اگه صحبتی دارید بفرمایید:👇🏻👇🏻

❣ممنون از همه بزرگواران که امشب مارو دعوت کردن اینم وصیت من به همه بزرگواران👇🏻👇🏻👇🏻😊

✨✨ﺗﻮﺻﯿﻪ ﺍﻡ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺍینه ﮐﻪ ﺗﺎ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﻧﻔﺲ ﺍﺯ ﺭﻭﺣﺎﻧﯿﺖ ﻣﺘﻌﻬﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺧﻂ ﻭﻻ‌ﯾﺖ ﻓﻘﯿﻪ ﮐﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺍﺳﺘﻤﺮﺍﺭ ﺣﺮﮐﺖ ﺍﻧﺒﯿﺎ ﻭ ﺧﺪﺍﺳﺖ، ﺟﺪﺍ ﻧﺸﻮﯾﺪ. ✨✨

 

, در اخر هم چند عکس از این شهید بزرگوار میبینیم

 

علی یارتون✋🏻😊

 

#صلوات

فرخی

  • سرباز گمنام

نظرات  (۱)

خدا این شهید عزیز و شهید ابوسراج را با اولیائ خود محشور کنه و توفیق شهادت را قسمت ماهم بکند.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی