قرارعاشقی باشهدا

مشخصات بلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدمت دوستای خوبم...این وبلاگ ، تحت عنوان "قرارعاشقی"؛
هرشب یه مهمون عزیزی از شهدا داریم که خودشونو براتون معرفی می کنن...در حقیقت هدفمون از قرارعاشقی یعنی اشنایی با شهدا .........
امیدواریم که بهترین استفاده رو ببرید.
در ضمن، کپی با ذکر صلوات می باشد.

یاعلی.

شهید محمدهادی ذوالفقاری

پنجشنبه, ۱۲ آذر ۱۳۹۴، ۱۱:۱۸ ب.ظ

بسم رب الشهدا والصدیقین

💞قرارعاشقی💞

 

درکارعشق،دوری و هجران ما به پایان رسید🍂

یوسف که رفت قصه ی کنعان به ما رسید🍂

👨سلام رفقا من چون تو شهادت امام محمدهادی به دنیا اومدم؛اسممو گذاشتن "محمدهادی"


بعلههههه من محمدهادی ذوالفقاری

  متولد سال۶٧هستم...

ازهمون بچگی👶سعی می کردم؛رو ٢تا پای خودم بایستم😋

👤دوستان ؛داداش محمد هادی ما خیلیییی تو حلال و حروم  حساس بود،😃👨نفرمایید ابجیی..😅

مام مثه بقیه ادما زندگی پرفرازو نشیبی داشتیم؛به واسطه یکی از دوستام مسؤل فلافل🍔🍟 فروشی شدم؛براهمین اسم کتابی که برام نوشتن گذاشتن"پسرک فلافل فروش😉"اقای سیدعلی مصطفوی برای جلسات هیأت یا برنامه های اردویی میومد ازم فلافل 🍔می خرید..😍

کم کم جذبش شدمو تو هیأت همکاری کردم.

 

داداش هادی ما خیلی شوخ بود همیشه لبخند رو لبش بود.😊 اون مصداق واقعی همون حدیثی بود که می فرماید؛مؤمن شادی هایش را در چهره اش😊 و حزن و اندوهش در درونش😔 می باشد. داداشی ما همیشه تو شوخی هاش, همیشه دقت می کرد که گناهی ازش سرنزنه👨چه عرض کنم؛خواهرمون خیلیی بزرگش کرده؛😰

👤نه داداشی؛ بذار بچه ها بدونن که چقدر ادم مسؤلیت پذیری بودی👏،هیچ وقت و هیچ جاهم بیکار نمی نشست😊تا میدید کاری  زمین مونده سریع انجامش میداد👏👏

💬حالا اگه من بودم؛می گفتم به من چه😒بذار یکی دیگه بیاد انجام بده😱

👨یه شب جمعه وقتی که کاربسیج تموم شده بود😪؛به بچه ها گفتمحالشو دارین بریم زیارت..؟؟😊

بچه هام قبول کردن؛👏👏👏

 

رفتم ماشینو اوردم؛ماشینو دیدن ،تعجب کردن😳😳😳

اخه بیچاره ها فک می کردن💭 یه ماشین🚕 مدل بالاست😂😂 بیچاره ها نمیدونستن تنها جای سالم ماشین،موتورشهه

بعدش که وضعیت ماشینو دیدن زدن زیر خنده 😂😂

یادم رفت بگم؛برق ماشین هم خراب بود 😰 واسه همین از چراغ قوه🔦 استفاده کردیم تو کل مسیرسال ٩٠هم رفتیم زیارت اقا اباعبدالله؛ان شاالله نصیب همتون بشه..😍

همین حالا بلند شید سرییع..

از دور سلام بدیم به ارباب بیکفنمون؛"السلام علیک یا ابا عبدالله"🍂🍁😭😭😭بعد زیارت اقا دیگه نتونستم اینجا بمونمو راهی نجف شدم بعدش همونجا رفتموحوزه علمیه.. 🍂

 

اگه دوست دارین بیشتر راجع بهم و نحوه شهادتم بدونین؛کتاب📙 پسرک فلافل فروشو حتما بخونید😊😊

 

یادتون نره هااااااا.....

تو وصیت نامه م نوشتم؛

وصیت کردم رو سنگ لحدم "یازهرا " بنویسن،بخاطر اینکه تو شب اول قبر وقتی عذاب می کشمو سرم به سنگ لحد میخورد؛یاد مادرمون خانوم فاطمه ی زهرا بیفتمو شرمنده شمو نگم اخ😢 بگم یازهرا..

گفتم برام پیراهن👕 مشکیو دستمال گریه  بذارن ؛چون عزادار اقا امام حسین هستم😭😭😔

و....

و....

ابجیای گلممممم...🌹🌹

حجابتونو مثه خانوم فاطمه ی زهرا(س) رعایت کنید؛

داداشیای گلم؛گوشتون به رهبرمون باشه؛الان ٢تا جهاد داریم؛جهاد نفس که خیلی واجبه؛ جهاد بادشمن😡

دینتون رو حفظ کنید چون اگه اقا امام زمان بیاد ممکنه روبه روش بایستین😔😔

اخرشم ٩٣/١١/٢۶تو سامرا اسمونی شدم

قرارعاشقی ها خیلی حواستون به گیرنده هاتون👀 باشه...

جهت تعجیل در فرج اقا و ارواح طیبه شهدا 🌸صلوات🌸 جمیل ختم کنید.

 

اللهم صل علی محمد و ال محمد وعجل فر جهم🍁

 

علی یارتون😊

 

"خلیلی"

  • سرباز گمنام

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی