قرارعاشقی باشهدا

مشخصات بلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدمت دوستای خوبم...این وبلاگ ، تحت عنوان "قرارعاشقی"؛
هرشب یه مهمون عزیزی از شهدا داریم که خودشونو براتون معرفی می کنن...در حقیقت هدفمون از قرارعاشقی یعنی اشنایی با شهدا .........
امیدواریم که بهترین استفاده رو ببرید.
در ضمن، کپی با ذکر صلوات می باشد.

یاعلی.

جانباز ابوالقاسم پلنگی

پنجشنبه, ۱۰ دی ۱۳۹۴، ۰۹:۱۷ ب.ظ

🌹بسم رب الشهدا و الصدیقین🌹

سلام شبتون بخیر😊

امشبم مهمونی داریم.

البته بگماااااامهمونیه امشبمون🌃 متفاوته😌😉

سلام خوش اومدین😊 لطفا خودتونو معرفی کنین تا اعضای

 گروه بیشتر باهاتون اشنا شن..👌

🌸

بسم الله الرحمن الرحیم🌸

سلام به همگی😊

من ابوالقاسم 👨پلنگی هستم، خیلی خوشحالم که تو این جمع هستم☺

👤 خب اقای پلنگی از اولین اعزامتون به جبهه بگید.

 👨چشم

اولین اعزامم به جبهه ۱۰شهریور سال۶۵بود، البته بگمااااا من قبلشم اسم نوشته بودم دیگه سال۶۵بود که قرعه به ناممون افتادو ماراهی جبهه شدیم😊

من ۳بار به جبهه اعزام شدم ودر کل ۱۰ ماه و نیم جبهه بودم.👤خب اقای پلنگی از بهترین خاطرتون از جبهه برامون بگید. ما خیلی مشتاقیم بدونیم😊بهترین خاطره...

بهترین خاطره ای که داشتم☺ تو عملیات کربلای ۵بود، عملیات تموم شده بودو داشتیم به بچه های مجروح و شهید 👥👤�� کمک میکردیم که ببریمشون تو سنگر.جالب اینجا بود که بارونم میبارید.

داشتم با خودم فکر میکردم 💬👨 که با این پوتین سنگین و خیس شده و این هوای بارونی و این گلو لای بودن زمین،چطوری میتونم بهشون کمک کنم..😔😞

که یهو به خودم اومدم دیدم یه شهید تو دستامه و دارم بدو بدو سمت سنگر میرم..

جالبیش اینجا بود که اصلا هیچ سنگینی رو احساس نمی کردم😊راسیتش الان که به اون لحظه فکر میکنم گریه م میگیره😔😢😢

👤خب جناب پلنگی،چی شد که مجروح شدین؟؟😶خب این ماجرا مربوط به اون شبی میشه که اومدیم تو مرز شلمچه، اون شب بچه ها تو گردان به صف🚶🚶🚶ایستاده بودن،یهویی صدای خمپاره💣 اومدهمه خوابیدن روزمین🙇..البته بگمااا اون شب خیلیا مجروح و شهید😔😔 شده بودن.

فردا صبحش فرمانده برا کمک به اونا نیرو لازم داشت که ۴نفر (منم یکی از اون ۴تا😉😉)همراه فرمانده رفتیم.


توراه عراقیا شروع کردن به تیر اندازی🔫😕🔫🔫😶😶

منم تو این حین مجروح شدم؛ یهویی دیدم یه خمپاره اومده و اون ۲تایی که پشت سرم بودن شهید شدن😔😢منم از ناحیه کمرم و دستم مجروح شده بودم😞😣چون ترکش💣 به ششم خورده بود،صدام در نمیومد که کسیو صدا کنم تا کمکم کنه.البته باهمون صدای ضعیف موفق شدمو 😊منو منتقل کردن..درصد جانبازیمم ۴۵درصده😔خوشبختانه😀 جنگ تموم شد😊و منم 😔 متاسفانه جاموندم..😢اقای پلنگی شما چرا جبهه رفتین؟چرا مثله خیلیا تو خونتون ننشستینو به کارو زندگیتون ادامه ندادین؟؟😕😳

👨خواهرم ، برادرم ؛

 وقتی یه دزد میاد تو خونتون ..حاضری هر کاری کنی تا بیرونش کنی تا چیزی از وسایلای خونتو نبره باخودش.

مگه نه؟؟😕خب منو امثال من رفتیم جلو این دزدا(دشمنا) ایستادیم جنگیدیم ..خیلیا فدا شدن(خوش به سعادتشون)🔫😶😶😶که چی؟؟😳😳

که دزد تو خونمون نیادو داراییمونو غارت نکنه... نگاه چپ به ناموسمون نکنه😠😡😡

اره ما رگ غیرتمون بدجوری زد بالا😡😠

نمیتونستیم تو خونمونو بشینیمو فقط نگاه کنیم..😕

خب مادیگه باید رفع زحمت کنیم😊

 

به خدا مسپارمتون؛

یاعلی😊

 

سلامتی اقا امام زمان و شادی روح دوستای شهیدم🌸 صلوات

خلیلی🌸

  • سرباز گمنام

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی